گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد يازدهم
بخش اول: سورهي ابراهیم علیه السلام



اشاره
توحید و رسالت پیامبران معاد، حسابرسی و کیفر اعمال در قیامت هدف نزول قرآنص: 25
اول:سیماي سوره ابراهیم
اشاره
سیماي سوره ابراهیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداي گستردهمهرِ مهرورز شمارگان: سورهي مبارك ابراهیم، داراي 52 آیه،
صفحه 9 از 115
هفتاد و یکمین سورهاي است که بر پیامبر صلی الله علیه ،«1» 831 کلمه و 3434 حرف است. نزول: این سوره که در مکه نازل شده
و آله فرود آمده (بعد از سورهي نوح و قبل از سورهي انبیاء) و چهاردهمین سوره در ترتیب کنونی قرآن کریم است. نام: این سوره
به نام بتشکن بزرگ تاریخ، یعنی حضرت ابراهیم علیه السلام نام گذاري شده است؛ چرا که در آیات 35 تا 41 این سوره از
ابراهیم علیه السلام و دعوت و دعاهاي او یاد شده است.
فضایل
از امام صادق علیه السلام حکایت شده که هر کس سورهي حجر و ابراهیم را در دو رکعت نماز جمعه مرتب تفسیر قرآن مهر جلد
تذکر: البته این آثار براي کسانی است که این سورهها را بخوانند «1» . یازدهم، ص: 26 بخواند، گرفتار فقر و جنون و بلوي نمیشود
و به محتواي آنها عمل کنند.
اهداف
اهداف اساسی سورهي ابراهیم طرح و بیان مسائلی است دربارهي: 1. توحید؛ 2. رسالت؛ 3. معاد و حسابرسی و کیفر اعمال در
قیامت. تذکر: سورههاي مکی عمدتاً به اصول عقاید و مبانی اساسی دین میپردازند.
مطالب
2. معاد که روح و جان را نور و ؛( مطالب و محورهاي اساسی این سوره عبارتاند از: الف) مسائل عقیدتی: 1. مبدأ (در آیهي 10
3. رسالت پیامبران و این که آنان با زبان مردم سخن ؛(51 - 29 و 48 - روشنایی میبخشد و در مسیر حق قرار میدهد (در آیات 23
میگویند (در آیهي 4 و ...)؛ 4. کتابهاي الهی و هدف نزول قرآن (در آیهي 1).ص: 27 ب) مسائل
2. موعظه و اندرز (در آیهي 52 )؛ ج) ؛( اخلاقی: 1. حکایت برخی از دعاهاي آموزنده و معنوي ابراهیم علیه السلام (در آیهي 37
2. دستور به انفاق در پنهان و آشکار (در آیهي 31 ). د) داستانها: 1. داستان زندگی ؛( احکام: 1. دستور به نماز (در آیهي 31
3. اشارهاي به داستان موسی (در ؛( 2. اشارهاي به داستان نوح (در آیهي 9 ؛(41 - قهرمان توحید، ابراهیم بت شکن (در آیات 35
؛( 4. اشارهاي به داستان قوم عاد و ثمود (در آیهي 9). ه) مطالب فرعی: 1. حکایت برخی سخنان شیطان (در آیهي 22 ؛(6 - آیات 5
.( 3. این که در روز قیامت زمین به غیر زمین تبدیل میشود (در آیهي 48 ؛(26 - 2. سخن از شجرهي طیبه و خبیثه (در آیات 24
***ص: 29
دوم:محتواي سوره ي ابراهیم علیه السلام
هدف نزول قرآن: نجات مردم از تاریکی ها به سوي نور
آیهي اول سورهي ابراهیم، با حروف مقطعه آغاز شده و در این آیه هدف نزول قرآن بیان شده است: 1. الر کِتبٌ أَنزَلْنهُ إِلَیْکَ
لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَی صِ رطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ الف، لام، راء، [این کتابی است که آن را به سوي تو فرو
فرستادیم، تا مردم را به رخصت پروردگارشان، از تاریکیها به سوي نور بیرون آوري، به سوي راهِ (خداي) شکستناپذیر [و]
ستوده. نکتهها و اشارهها: 1. در مورد حروف مقطعهي قرآن، ذیل آیهي نخست سورهي بقره سخن گفتیم. 29 سوره از سورههاي
قرآن با حروف مقطعه آغاز شده که در 24 مورد آنها بلا فاصله سخن از قرآن به میان آمده است. شاید منظور آن است که این
صفحه 10 از 115
. قرآن با عظمت و معجزهي جاویدان الهی از همین حروف الفباي معمولی ساخته شده است، اما کسی نمیتواند مثل آن را بیاورد. 2
ست. ظلمت، همان نبودن نور است؛ یعنی چیزهایی که انسان را از نور دور « تاریکیها » و به معناي « ظلمت » جمع « ظُلُمات » واژهي
میکند، ظلمتآفرین است؛ مانند جهل، کفر، شرك، ستم، تفرقه، گناه و .... 3. نور چیزي است که در ذات خود روشن است و به
در قرآن کریم جایگاه ویژهاي دارد. خدا نور است وص: 30 « نور » غیر خود روشنی میبخشد. واژهي
4. در این آیه، نور به صورت مفرد و ظلمات به صورت جمع آمده است، تا «1» . عمل صالح و قرآن و دین الهی به نور تشبیه شدهاند
نشان دهد که همهي پاکیها و نیکیها، ایمان، عمل صالح، قرآن و دین که نورند، وحدت دارند و در اصل، پرتوي از نور توحید
هستند و نور به راه راست هدایت میکند که یکی بیشتر نیست. اما ظلمتهاي گناه، ستم، شرك و جهل، با ایجاد انحراف در
بشریت، او را به سوي پراکندگی و بیراهههاي متنوع که به گمراهی و تاریکی منتهی میشود، سوق میدهند. 5. در این آیه هدف
نزول قرآن این گونه بیان شده است که این کتاب الهی فرود آمده تا تمام هدفهاي تربیتی و انسانی و معنوي و مادي بشر را تحقق
«2» ،« نور » . بخشد و انسانها را از جهل، شرك، ظلم و بیعدالتی نجات دهد و به سوي نور علم، عدالت و ایمان هدایت نماید. 6
همان راه خداست، خدایی که قدرتی شکستناپذیر دارد و به خاطر نعمتها و مواهب و زیباییهایش ستوده میشود. 7. وظیفهي
از ظلمتها به سوي نور، به وسیلهي قرآن، است. 8. تعابیر این آیه نشان میدهد که « خارج کردن مردم » پیامبر صلی الله علیه و آله
اوّلًا، قرآن کتاب هدایت و برنامهي زندگی بشر است، اما نیاز به مجري و رهبري همچون پیامبر صلی الله علیه و آله دارد؛ تفسیر
قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 31 و ثانیاً، مردم در محیط تاریک و محدودي به سر میبرند و پیامبر صلی الله علیه و آله بر اساس
برنامهي قرآنی، آنان را از این محیط خارج و به سوي محیط وسیعتر و نورانی هدایت مینماید. 9. هدف قرآن و پیامبر صلی الله
در این آیه نشان میدهد که نجات « ربّ » علیه و آله نجات بشریت (ناس) است، نه فقط مؤمنان و پارسایان و مانند آنها. 10 . واژهي
مردم از ظلمتها و هدایت آنها به سوي نور، مقتضاي ربوبیّت و پرورش دهندگی خداست که حتماً با عنایت او خواهد بود.
آموزهها و پیامها: 1. هدف قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله نجات بشریت از تاریکیهاست. 2. برنامهي قرآن مایهي نورانی شدن
زندگی بشر است. 3. قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله مایهي هدایتاند، اما اصل هدایت به فرمان خداست. 4. هدف رهبران
اسلامی نجات بشریت، و برنامه و دستور آنها قرآن است. *** قرآن کریم در آیهي دوم سورهي ابراهیم با معرفی خدا و هشدار
دادن به کافران میفرماید: 2. اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِی السَّموتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَوَیْلٌ لِّلْکفِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ (همان) خدایی که آنچه در
آسمانها و آنچه در زمین است، فقط از آنِ اوست؛ و واي بر کافران از عذابی شدید! نکتهها و اشارهها: 1. هر آنچه در عوالم بالا و
پایین و آسمانها و زمین است به دست خداست؛ چرا که او آفرینندهي آنهاست. او قدرتمندي شکستناپذیر است و از آن جا که
2. خدا مالک جهان همهي نعمتها را او میآفریند و عطا میکند، سزاوار ستایش است.ص: 32
هستی و پرورشدهندهي آن است و اوست که هدف نیکویی همچون نور براي مردم مشخص کرده است؛ پس اگر کسی نافرمانی
او را کند و سپاسگزار نعمت هدایتش نباشد، سزاوار عذابی شدید است. آموزهها و پیامها: 1. خدا صاحباختیار هستی است و کفر
ورزیدن به چنین خدایی شایسته نیست. 2. به مالک هستی کفر نورزید که عاقبتی عذابآلود دارد. *** قرآن کریم در آیهي سوم
سورهي ابراهیم ویژگیهاي کافران گمراه را بیان کرده، فرموده است: 3. الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا عَلَی الْآخِرَةِ وَیَصُ دُّونَ عَن
سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجاً أُوَلئِکَ فِی ضَ للٍ بَعِیدٍ (همان) کسانی که زندگی پست (دنیا) را بر آخرت ترجیح میدهند؛ و (مردم را) از
راه خدا باز میدارند؛ و میخواهند آن (راه) را منحرف سازند؛ آنان در گمراهی بس دوري هستند. نکتهها و اشارهها: 1. در این
آیه، چهار ویژگی براي کافران بیان شده که عبارتاند از: مقدم داشتن دنیا بر آخرت، ایجاد مانع در راه خدا، کج نشان دادن راه
خدا و گمراهی زیاد. 2. مقصود از سرزنش دنیاگرایی در این آیه، استفاده نکردن مردم از مواهب و نعمتهاي دنیا نیست؛ چرا که
آیات قرآن، به استفاده از نعمتهاي پاکیزه سفارش کرده و پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام نیز این گونه بودند.
صفحه 11 از 115
3. مقصود از این که کافران دنیا را بر آخرت مقدم میدارند آن است کهص: 33 دنیا را بیشتر
دوست دارند و منافع درازمدت آخرت را فداي منافع زودگذر دنیا میکنند و در هنگام تعارض ارزشهاي اخروي (همچون:
عدالت، شرف، آزادگی و ایمان) با ارزشهاي دنیوي (همچون: شهوات و هوسها)، دنیا را برمیگزینند. 4. ظلمتگرایانِ کفرپیشه،
نه تنها خود گمراهاند، بلکه در راه خدا هم مانع ایجاد میکنند و مردم را از درستی و پاکی و هدایت بازمیدارند و آنان را به گناه و
کفر تشویق میکنند. 5. این آیه اشارهي لطیفی به تبلیغات سوء نظام کفر جهانی دارد، که با تبلیغات رنگارنگ خود و با ایجاد
. بدعتها و ترویج خرافات، راه مستقیم الهی را کژراهه جلوه میدهند، تا مردم را از پیمودن راه خدا باز دارند. آموزهها و پیامها: 1
دنیا را بر آخرت ترجیح ندهید. 2. کافران میخواهند مانع پیمودن راه خدا شوند و آن را منحرف سازند. *** قرآن کریم در آیهي
چهارم سورهي ابراهیم به زبان پیامبران و مسئلهي هدایت و گمراهی اشاره کرده، میفرماید: 4. وَمَآ أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ
لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَن یَشَآءُ وَیَهْدِي مَن یَشَآءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ و هیچ فرستادهاي را، جز به زبان قومش نفرستادیم؛ به جهت این
که (بتواند حقایق را) براي آنان بروشنی بیان کند. و خدا هر کس را (به جهت اعمالش سزاوار بداند و) بخواهد در گمراهی وانهد،
و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) راهنمایی کند؛ و او شکستناپذیر [و] فرزانه است.ص: 34
همان زبان قوم است؛ یعنی زبانی که ملت وي با آن سخن میگویند. این تعبیر اشاره « لسان قوم » نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
دارد که هر پیامبري، در درجهي اول، با همان ملتی که به سوي آنها فرستاده شده است، سخن میگوید؛ و اگر زبان آنها را نداند و
محتاج مترجم باشد، تأثیر و نفوذ سخن او و پذیرش مردم کمتر میشود؛ پس لازم است که هر پیامبر به لغت و زبان ملت خویش
2. با زبان قرآن آشنا شویم: امام خمینی رحمه الله در این مورد میفرمایند: من امیدوارم که ما این حجاب جحود (: «1» . سخن بگوید
انکار) را از قلبهایمان برداریم و از خداي تبارك و تعالی بخواهیم که ما را آشنا کند به لسان (: زبان) قرآن؛ زبان قرآن یک زبان
اشاره دارد که پیامبران با بیان « لِیُبیّنَ » 3. تعبیر «2» . خاصی است؛ ما آشنا بشویم به آن زبانی که با آن زبان قرآن وارد شده است
واضح و روشن مردم را دعوت میکنند؛ پس تعلیم و تربیت آنان با همان زبان معمولی و رایج ملتشان و بهروشنی صورت میگیرد.
4. بیان مطالب دینی و ابلاغ آنها کار پیامبران است، اما هدایت و گمراهی، در نهایت،ص: 35 «3»
کار خداست، البته نه به معناي جبر و سلب آزادي بشر، بلکه همان طور که در آیه اشاره شده، بر اساس حکمت الهی است؛ یعنی هر
کس زمینهي هدایت را در خود فراهم کند، خدا نور هدایت را بر قلب او میتاباند، اما فاسق و نافرمان و ستمگر را بر اساس خواست
آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی به زبان مردم و به روشنی با آنان سخن بگویند. 2. هدایت و گمراهی «1» . خود او گمراه میسازد
به دست خداست، و بر اساس حکمت او انجام میگیرد.
سرگذشت موسی (ع)
قرآن کریم در آیهي پنجم سورهي ابراهیم به رسالت موسی علیه السلام و اهداف و وظایف او اشاره کرده، میفرماید: 5. وَلَقَدْ
أَرْسَلْنَا مُوسَی بِئَایتِنَآ أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمتِ إِلَی النُّورِ وَذَکِّرْهُم بِأَیمِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ و بیقین موسی را
با نشانههاي (معجزه آساي) مان فرستادیم؛ که قومت را از تاریکیها به سوي نور بیرون آور؛ و روزهاي خدا را به آنان یادآوري
نما؛ [چرا] که حتماً در آن (یادآوريها) براي هر بسیار شکیباي بسیار سپاسگزار، نشانههاي (عبرت آموزي) است. نکتهها و
به معناي نشانههاست و در این جا مقصود معجزاتی است که خدا براي « آیات » .1 اشارهها:ص: 36
اتمام حجت و هدایت مردم به دست موسی علیه السلام جاري کرد؛ مثل عصاي موسی و ید بَیضاء و .... 2. در آیهي اول سورهي
ابراهیم هدف و برنامهي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله خارج کردن مردم از تاریکیهاي جهل و شرك و ستم، به سوي نور ایمان
. و دین مشخص شده است. و طبق این آیه، هدف رسالت موسی علیه السلام نیز همین بود که در قوم بنی اسرائیل پی گیري شد. 3
صفحه 12 از 115
روزهاي خدا) به خاطر امتیاز و درخشش خاصی است که این روزها در تاریخ بشریت داشتهاند؛ مثل روزهاي ) « ایّامُ اللَّه » تعبیر
پیروزي پیامبران الهی بر دشمنان و روزهاي شکست طاغوتها و سرکشان و روزهایی که خدا نعمتهاي خاص به بندگان داده
به معناي یک روز از صبح تا غروب نیست، بلکه گاهی مقصود یک دورهي خاص است و به طور کلی هر « ایّام اللَّه » .4 «1» . است
روز با عظمتی که فصل تازهاي در تاریخ بشریت بگشاید و درس عبرتی به آنان بدهد ایام اللَّه است. 5. در برخی احادیث اهل بیت
روز قیام مهدي علیه السلام و روز رجعت و قیامت است و در احادیثی دیگر ،« ایام اللَّه » علیهم السلام بیان شده است که مقصود از
البته این گونه احادیث بطن آیه و مصداقهاي جدید آن را بیان «2» . روز مرگ و روزهاي امتحانات الهی ایام اللَّه شمردهاند
میکنند. 6. یادآوري خاطرات روزهاي سرنوشتساز و یاري خدا در آن روزها، تأثیراتی روانی دارد و ملتها و به ویژه جوانان را با
گذشتهي پرافتخارشان آشنا میسازد و به آنان شخصیت و عزّت میدهد و به آینده و یاري خدا امیدوار میسازد. از این روست که
ما روزهاي بزرگ تاریخ اسلام را گرامی میداریم، (ازص: 37 جمله روزهاي مبارزات مجاهدان
بزرگی همچون امام حسین علیه السلام و شهادت آن حضرت و یارانش) و هر سال مراسمی در آن روزها برگزار میکنیم؛ و در
عصر خود دیدیم که یاد این ایام اللَّه چگونه در پیروزي حقطلبان انقلاب اسلامی ایران به رهبري امام خمینی قدس سره و پیروزي
رزمندگان اسلام نقشآفرین بود. 7. هرگونه مراسم (جشن و سوگواري) که انسان را به یاد روزهاي بزرگ خدایی اندازد، جایز
هر دو صیغهي مبالغه و به معناي استقامت زیاد و سپاسگزاري فراواناند؛ یعنی مؤمنان پراستقامت « شکُور » و « صبّار » است. 8. واژهي
و سپاسگزار، در روزهاي الهی، نشانههاي خدا و پیروزي نهایی را میبینند (و بر شکر و پايمردي آنان افزوده میشود). آموزهها و
پیامها: 1. روزهاي سرنوشتساز و باعظمت تاریخ را به یاد ملت بیاورید تا نشانههاي خدا را در آن بینند. 2. هدف موسی نیز
همچون پیامبران دیگر، خارج کردن مردم از تاریکیها به سوي نور بود. 3. صبر و سپاس فراوان، زمینهساز درك حقایق الهی است.
*** قرآن کریم در آیهي ششم سورهي ابراهیم به آزمایش بنیاسرائیل و نجات آنان از فرعونیان اشاره کرده، میفرماید: 6. وَإِذْ قَالَ
مُوسَی لِقَوْمِهِ اذْکُرُواْ نِعْمَ ۀَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنجکُم مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَیُذَبِّحُونَ أَبْنَآءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَآءَکُمْ وَفِی
نعمت خدا را » : ذلِکُم بَلَآءٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌص: 38 و (یاد کن) هنگامی را که موسی به قومش گفت
بر خودتان به یاد آرید، آنگاه که شما را از (چنگ) فرعونیان نجات بخشید؛ در حالی که شما را (با شکنجه و) عذاب بدي آزردند،
نکتهها «. و پسران شما را سر میبریدند، و زنانتان را زنده نگه میداشتند؛ و در آن [ها] آزمایش بزرگی از [جانب پروردگارتان بود
در اصل به معناي جست و جو کردن از چیزي است و به معناي تحمیل کار بر دیگران نیز میآید. « یَسُومُونَکم » و اشارهها: 1. تعبیر
این تعبیر اشاره دارد که فرعونیان بدترین شکنجهها و عذابها را بر بنی اسرائیل تحمیل و آنها را خوار میکردند. 2. در این آیه «1»
روز نجات و آزادي بنی اسرائیل را به آنان یادآور میشود که یکی از روزهاي الهی و ایّام اللَّه بود. آري؛ بزرگداشت روز آزادي
از ظلم براي هر ملتی آثار روانشناختی مهمی به دنبال دارد، یعنی سبب میشود که شکر آن را به جا آورند و قدر آزادي خود را
و تکرار آن در قرآن نشاندهندهي اهمیت «2» بدانند و به وضع سابق بازنگردند. 3. آیهي 49 سورهي بقره نیز شبیه همین آیه است
مطلب است؛ چراکه نعمت نجات و آزادي ملتها برترین نعمتهاست و هیچ ملتی بدون استقلال و آزادي از چنگ طاغوتها
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 39 و مستکبران نمیتواند پیشرفت کند. ملتی که از نظر اقتصادي، سیاسی، فرهنگی و فکري
اسیر دیگران باشد، نیروها و ذخایرش به غارت میرود و فرصت رشد و پیشرفت پیدا نمیکند. 4. فرعونیان نیروهاي فعال جامعه را
نابود میکردند، و این روش استعمارگران و مستکبران در طول تاریخ است که با طرح نقشههاي ماهرانه، میکوشند جوانان ملتها
را به فساد و تباهی بکشند، تا زمینهي تضعیف و اسارت آنان فراهم شود و از این روست که انواع اعتیاد، فحشا و فساد را در جهان
سوم ترویج میکنند. 5. برخی مشکلات و گرفتاريهاي بشر براي امتحان اوست. این از شئون ربوبیّت و پرورشدهندگی خداست
که با این امتحانات انسانها را میآزماید تا رشد و تربیت و تکامل پیدا کنند. آموزهها و پیامها: 1. روز نجات و آزادي ملت را به
صفحه 13 از 115
در خاطرهي مردم حفظ کنید. 2. آزادي و استقلال هر ملت از مهمترین نعمتهاست. 3. (گاهی) « ایامُ اللَّه » عنوان یکی از
گرفتاريها و مشکلات، براي امتحان انسان است. ***
قانون الهی
قرآن کریم در آیهي هفتم سورهي ابراهیم با اشاره به قانون سپاسگزاري و ناسپاسی و ثمرات آنها میفرماید: 7. وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن
اگر سپاسگزاري کنید، حتماً » : شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ و (یاد کن) هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 40 نکتهها و «! شما را (نعمتی) میافزایم؛ و اگر ناسپاسی کنید، قطعاً عذاب من شدید است
اشارهها: 1. این آیه ممکن است ادامهي سخنان موسی علیه السلام خطاب به بنی اسرائیل، و یا جملهاي مستقل خطاب به مسلمانان
سیاق آیه با احتمال اول سازگارتر است، اما نتیجهاش تفاوت چندانی ندارد؛ چراکه در هر صورت آموزهاي سازنده براي «1» . باشد
مسلمانان است. 2. این آیه که قانون سپاسگزاري را بیان میکند، به افراد سپاسگزار با صراحت وعده فزونی نعمت میدهد، اما به
و این نشان دهندهي «. اگر ناسپاسی کنید، عذاب من شدید است » : افراد ناسپاس، صریحاً وعدهي عذاب نمیدهد، بلکه میفرماید
نهایت لطف پروردگار است. 3. شکر سه مرحله دارد: الف) تفکر و توجه به بخشندهي نعمت و شناخت او؛ ب) شکر زبانی، یعنی به
جا آوردن سپاس و حمد براي بخشندهي نعمت؛ ج) شکر عملی، یعنی هر نعمتی را در راستاي هدف آن مصرف کردن. 4. در
حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت شده که کمترین شکر آن است که نعمت را از خدا بدانی، بدون آن که قلب تو به غیر
اگر «2» . خدا مشغول شود و (نیز شکر نعمت آن است) که به نعمت او راضی باشی و به وسیله نعمتهاي خدا نافرمانی او را نکنی
5. البته باید توجه کرد که شکر فضل خدا بر خود بدانی بماند بر تو نعمت جاودانی (سعدي)ص: 41
خدا وقتی کامل میشود که از مردم نیز سپاسگزاري کنیم که در حدیثی از امام سجاد علیه السلام روایت شده که شکرگزارترین
آري احیاي روح سپاسگزاري در افراد جامعه و ارج نهادن «1» . شما براي خدا کسانی هستند که بیشتر از مردم سپاسگزاري کنند
و تقدیر از زحمات شهیدان، مجاهدان، دانشمندان و خدمتگزاران جامعه و خانوادههاي آنان، سبب رشد این فضایل در بین مردم
میشود و جامعه را به سوي رشد و شکوفایی و پویایی سوق میدهد. از این روست که مراسم بزرگداشت افراد و سالگردها،
هزارهها، همایشها و اعطاي جوایز، پاداشها و نشانها معنا پیدا میکند و ضرورت مییابد. اما در جامعهاي که روح تقدیر و سپاس
مرده است، افراد علاقهمند به کارِ بیشتر نمیشوند. دوام دولت اندر حقشناسی است زوال نعمت اندر ناسپاسی است (سعدي) 6. در
این آیه به مردم وعده داده شده که اگر شکر نعمت را به جا آورید، نعمتتان افزون میشود. این افزایش نعمت ممکن است مادي، یا
معنوي باشد. یعنی خود شکرگزاري همراه با توجه به خدا، عشق تازهاي نسبت به معبود در دل انسان پدید میآورد و او را به خدا
نزدیکتر میکند. این خود نعمت و پاداشی بزرگ است که به سپاسگزاران داده میشود. و شاید ازاین روست که در آیه نفرمود:
یعنی در جان شما رشد و کمال و افزایشی حاصل میشود. ؛«. شما را افزون میکنم » : بلکه فرمود ،«. نعمت شما را افزون میکنم »
7. ناسپاسی، گاهی در برابر نعمتهاي کوچک و مردم است که سبب رکود و یا از دستص: 42
دادن نعمتها میشود و گاهی در برابر نعمتهاي بزرگ خدا، همچون هدایت و اسلام است. کسی که شکر نعمت دین و هدایت
. را به جا نیاورد و ناسپاسی کند، از خدا و دین جدا میشود و در نهایت گرفتار عذاب شدید الهی میگردد. آموزهها و پیامها: 1
یکی از سنتها و قوانین الهی آن است که سپاسگزاري وسیلهي افزونی نعمتهاست. 2. ناسپاسی، ممکن است انسان را گرفتار
عذاب شدید الهی کند. 3. اگر میخواهید لطف و کرم الهی بیشتر شامل حال شما باشد، سپاسگزار او باشید. *** قرآن کریم در
آیهي هشتم سورهي ابراهیم به بینیازي خدا از ایمان و سپاسگزاري مردم اشاره کرده، میفرماید: 8. وَقَالَ مُوسَی إِن تَکْفُرُواْ أَنتُمْ
اگر شما و کسانی که در زمین هستند همگی کفر ورزید، پس (زیانی به » : وَمَن فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ و موسی گفت
صفحه 14 از 115
نکتهها و اشارهها: 1. خدا بسیار بزرگ و بینیاز است و نیاز به تشکر و «. خدا نمیرسانید؛ چرا) که حتماً خدا توانگري ستوده است
سپاس مردم ندارد؛ او غنی است و همهي کمالات را دارد و از این رو ستوده است و نیازي به ستایش غیر ندارد. گر جملهي کاینات
2. سپاسگزاري مردم نسبت به خدا و ایمان آوردن کافر گردند بر دامن کبریاش ننشیند گردص: 43
آنها، در حقیقت به سود خود آنهاست چراکه سبب رشد و کمال و افزونی نعمت خودشان میشود و اینها سود و زیانی براي خدا
ندارد. آموزهها و پیامها: 1. خدا از سپاس و ایمان شما بینیاز است، پس با کفر شما زیانی به خدا نمیرسد. 2. کفرورزي و
ناسپاسی نکنید (که به خودتان زیان میرسانید). *** قرآن کریم در آیهي نهم سورهي ابراهیم به سرنوشت اقوام پیشین و کفر و
ناسپاسی آنان اشاره کرده، میفرماید: 9. أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَبَؤُاْ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِینَ مِن بَعْدِهِمْ لَا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ
جَآءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنتِ فَرَدُّواْ أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا کَفَرْنَا بِمَآ أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِی شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَآ إِلَیْهِ مُرِیبٍ آیا خبر بزرگ
و کسانی که بعد از آنان بودند، به شما نرسیده است؟ در حالی که جز « ثَمود » و « عاد » و « قوم نوح » : کسانی که پیش از شما بودند
خدا (کسی) از آنان آگاهی (کامل) ندارد؛ فرستادگانشان دلیلهاي روشن (معجزه آسا) براي آنان آوردند، و [لی دستهایشان را
در واقع ما به آنچه شما بدان فرستاده شدهاید، کفر ورزیدیم؛ و قطعاً ما در مورد آنچه ما را » : به دهانهایشان بازگرداندند، و گفتند
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه ممکن است ادامهي سخن موسی علیه السلام «. به سوي آن فرا میخوانید، در شک تردیدآمیزي هستیم
و یا جملهي مستقلی خطاب به مسلمانان باشد. سیاق آیه با احتمال اول سازگارتر است، ولی درص:
44 نتیجه تفاوتی ندارد و در هر صورت این آیه، براي مخالفان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله عبرتآموز است. 2. در آیات دیگر
قرآن سرنوشت عذابآلود قوم نوح، عاد و ثمود بیان گردید. آنان به پیامبران الهی (نوح، هود و صالح) کفر ورزیدند و سخنان آنان
را انکار کردند و گرفتار عذاب الهی شدند و این براي بنی اسرائیل و مشرکان مخالف پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله عبرتآموز
بود. 3. سرگذشت برخی از اقوام سرکش در طول تاریخ به فراموشی سپرده شده است و جز خدا کسی از حالات و سرنوشت نهایی
آنان آگاه نیست. هر سال کشفیات باستانشناسان زیادتر میشود، اما هنوز هم مناطق و اقوام ناشناختهي جهان بسیارند. 4. در این
آیه به توهم و تردید مخالفان رسولان الهی که سبب انکار و کفر آنان بود اشاره شده است؛ یعنی آنان دلیل قاطعی براي نفی سخنان
فرستادگان الهی نداشتند، بلکه به خاطر توهم و تردید کفر میورزیدند؛ و این، ضعف منطق آنان را نشان میدهد. 5. شک، همان
یاد شده است؛ یعنی شک آنان « مُریب » و تردید است. در این آیه از تردید مخالفان با عنوان «1» توهم « رَیْب » تردید طبیعی است، اما
منطقی و سازنده و حرکتآفرین و جست و جوگرانه نبود، بلکه برخاسته از توهمات آنان بود. 6. ممکن است مقصود از این جمله
چند چیز باشد: الف) مخالفان پیامبران از سر تعجب، انکار و ریشخند، دست در دهان «. دستها را در دهانشان میگذاشتند » که
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 45 ب) مخالفان از شدت خشم انگشتان خود را در دهان میگذاشتند (و گاز «2» . میگذاشتند
اما به نظر میرسد که معناي اول با ظاهر آیه سازگارتر است. آموزهها و پیامها: 1. از سرنوشت اقوام سرکش تاریخ «1» .( میگرفتند
درس عبرت بگیرید. 2. مخالفان پیامبران، با مکتب آنان مخالف بودند، نه با شخص آنها. 3. انکار و کفر مخالفان پیامبران، ناشی از
پندارها و توهمات تردیدآمیز آنهاست. *** قرآن کریم در آیهي دهم سورهي ابراهیم به گفتمان فرستادگان الهی با مخالفان آنها
اشاره میکند و میفرماید: 10 . قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّموتِ وَالْأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَی
آیا در باره » : أَجَلٍ مُّسَ مّیً قَالُواْ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطنٍ مُّبِینٍ فرستادگانشان گفتند
خدایی که شکافنده [و آفریننده آسمانها و زمین است، شکی است؟! (او) شما را فرا میخواند تا بخشی از پیامدهاي (گناهان) تان
کافران) گفتند: ) «. را براي شما بیامرزد؛ و (مرگ) شما را تاص: 46 سرآمد معینی به تأخیر اندازد
شما جز بشري همانند ما نیستید، میخواهید که ما را از آنچه پدرانمان همواره میپرستیدند باز دارید؛ پس دلیل آشکار (و معجزها) »
و در این جا کنایه از آفرینندهي هستی است که گویی « شکافنده » در اصل به معناي « فاطِر » . نکتهها و اشارهها: 1 «. ي براي ما بیاورید
صفحه 15 از 115
اشاره به شکافتن تودهي « فاطر » دل ظلمتکدهي عدم را شکافته و جهان را به وجود آورده است. این احتمال نیز وجود دارد که
ابتدایی مادهي جهان و انفجار بزرگ اولیه در هستی باشد، که از شکافته شدن آن، کهکشانها و ستارگان و سیارات به وجود
2. اگر به عظمت و اسرار جهان توجه کنید، به روشنی آن را نیازمند به شکافنده و آفریننده مییابید، که همان خداست؛ «1» . آمدند
پس چگونه در وجود و صفات او شک میکنید؟ 3. در این آیه برنامه و اهداف فراخوانِ الهی را دو چیز بیان کرده است: الف)
پاك کردن انسانها از آلودگی گناهان و بخشش آنها؛ یعنی پاك سازيِ روح و جسم و محیط زندگی بشر؛ ب) ادامهي حیات بشر
تا زمان مقّرر. در واقع این دو هدف و برنامه سبب و مسبب هستند؛ یعنی پاکی انسان و جامعه از گناه و ستم، سبب ادامهي حیات آن
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 47 «2» . است؛ همان طور که آلودگی به گناه و ستم، سبب نابودي و مرگ افراد و جامعه میشود
4. انسان داراي دو مرگ و اجل است: یکی اجل حتمی که در مورد همهي انسانها صادق است و هر کس روزي خواهد مرد؛ زیرا
توانایی بشر براي ادامهي زندگی محدود است و روزي عمرش به پایان میرسد. و دوم اجل معلّق؛ یعنی مرگ برخی افراد بر اثر
5. ایمان به فرستادگان «. عوامل و موانعی در نیمهي راه فرا میرسد؛ مثلًا برخی آلودگیها و گناهان و ستمها سبب مرگ او میشوند
الهی و عمل به برنامههاي آنان جلوي مرگ غیرحتمی را میگیرد و آن را به تأخیر میاندازد. براي مثال، صلهي رحم و صدقه دادن
و توبه و برخی دستورات بهداشتی، مثل پرهیز از خونخواري، شرابخواري و مردارخواري، سبب طولانی شدن عمر انسان میشود.
6. در این آیه به دو ایراد مخالفان در مورد بشر بودن پیامبران و دلیل خواستن از آنها اشاره شده است و در آیهي بعد پاسخ میدهد
که بشر بودن مانع پیامبري نیست و معمولًا فرستادگان الهی دلایل محکم و معجزات روشن داشتهاند؛ پس این سخنان بهانهاي بیش
نیست. 7. در این آیه به پیروي کورکورانهي مخالفان پیامبران از نیاکانشان اشاره شده است، در حالی که این یک تعصب کور و
تقلید جاهلانه است. یعنی انسان باید در مورد اصول دین بیندیشد و راه خود را بشناسد و انتخاب کند؛ و نمیتواند پیروي از فرهنگ
خرافی نیاکان را بهانه قرار دهد و کژ راهه را انتخاب کند.ص: 48 آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه در
آفرینش آسمانها و زمین، خداشناس شوید تا دریابید که در وجود او هیچ شکی نیست. 2. به سوي خدا بروید که خواستار پاکی
بشریت و طولانی شدن عمر آنهاست. 3. مخالفان دین، افرادي بهانهجو و کهنهپرست هستند، که میخواهند از نیاکانشان تقلید کنند.
***
معناي توکل چیست؟
قرآن کریم در آیهي یازدهم سورهي ابراهیم پاسخ رسولان الهی به بهانهجوییهاي مخالفان را بیان میکند و میفرماید: 11 . قَالَتْ
لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَّحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ وَلکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَی مَن یَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا کَ انَ لَنَآ أَن نَّأْتِیَکُم بِسُلْطنٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَی اللَّهِ
ما جز بشري همانند شما نیستیم و لیکن خدا بر هر کس از بندگانش که بخواهد (و » : فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ فرستادگانشان به آنان گفتند
شایسته بداند)، منّت میگذارد (و نعمت نبوّت عطا میکند)؛ و براي ما شایسته نیست که جز به رخصت خدا، براي شما دلیل (و
معجزها) ي آوریم؛ و مؤمنان پس باید تنها بر خدا توکّل کنند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه پاسخ پیامبران به چند ایراد و بهانهي
مشرکان و مخالفان لجوج بیان شده است: الف) مخالفان میگفتند: شما پیامبران، بشري همچون ما هستید. و پیامبران پاسخ دادند،
بلی ما هم بشر هستیم و این مانعِ نبوّت و رسالت ما نیست و خدا به افراد شایسته مقام رسالت میبخشد. تفسیر قرآن مهر جلد
یازدهم، ص: 49 ب) مخالفان گفتند: دلیل روشن (معجزه) بیاورید. و پیامبران پاسخ دادند: ما معجزهگر نیستیم و اگر معجزهاي براي
اتمام حجّت و هدایت آورده میشود، به فرمان خداست. ج) مخالفان گفتند: شما نمیگذارید ما بر همان بتپرستی پدرانمان باقی
باشیم. و پیامبران به این ایراد آنان پاسخ ندادند؛ این اشکال آن قدر سست بود که هر انسان عاقلی با اندك تأمّلی پاسخ آن را
درمییافت. 2. خدا به هر کس میخواهد، منت میگذارد و موهبت رسالت را میبخشد. البته روشن است که خواست و ارادهي
صفحه 16 از 115
خدا بر اساس حکمت اوست؛ یعنی خدا هر کس را شایسته بداند و آمادگیهاي لازم را در او ببیند، مقام رسالت را به او میبخشد.
3. رسولان الهی پاسخ منفی به درخواست معجزهخواهان ندادند، بلکه آن را مشروط به رخصت خدا کردند. چراکه، از طرفی «1»
پیامبران معجزات متعددي براي مردم میآوردند که براي اثبات حقانیّت آنان کافی بود و غالب این درخواستها بهانهجویی بود. و
از طرف دیگر، پیامبران معجزهگر نبودند که در گوشهاي بنشینند و هر روز به میل مردم معجزه بیاورند، بلکه وظیفهي اصلی آنها
هدایت بشر بود که گاهی براي اتمام حجّت و در راستاي هدایت مردم معجزهاي میآوردند. آموزهها و پیامها: 1. رسالت موهبتی
.3ص: 50 «2» . الهی است که در اختیار خداست. 2. معجزه به امر خداست، نه به فرمان مردم
تکیهگاهی غیر از خدا براي مؤمنان نیست. 4. اگر مؤمن هستید، فقط بر خدا توکل و تکیه کنید. *** قرآن کریم در آیهي دوازدهم
سورهي ابراهیم به توکّل و مقاومت فرستادگان الهی اشاره کرده، میفرماید: 12 . وَما لَنَآ أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ وَقَدْ هَدَینَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ
عَلَی مَآ ءَاذَیْتُمُونَا وَعَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ و چرا ما بر خدا توکّل نکنیم، در حالی که ما را به راههایمان رهبري کرده است؟! و
« توکّل » . نکتهها و اشارهها: 1 «. قطعاً بر آزارهایتان بر ما، شکیبایی خواهیم کرد؛ و توکّل کنندگان، پس باید تنها بر خدا توکّل کنند
به معناي انتخاب وکیل و تکیه بر غیر است. انسان وقتی شخصاً قادر به دفاع نباشد، دیگري را وکیل ،« وکالت » در اصل از مادهي
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافري است راهرو گر «1» . خود قرار میدهد و با استفاده از نیروي او مشکل خویش را حل میکند
صد هنر دارد توکل بایدش (حافظ) 2. توکّل ثمرهي توحید افعالی است؛ یعنی انسان خود در برابر مشکلات تلاش بنماید، ولی
3. وکیل خوب کسی است که چهار صفت داشته باشد: «2» . کسی غیر از خدا را مؤثر نداند و در بنبستها او را وکیل خود سازد
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 51 آگاهی کافی، دلسوزي، امانتداري و قدرت. روشن است که این صفات به عالیترین
صورت در خداي متعال موجود است، پس هر کس که به دنبال وکیل کارآمد میگردد، باید بر خدا توکّل کند. 4. در آیهي قبل
یعنی در «. همهي توکّل کنندکان باید بر خدا توکّل کنند » و در این آیه بیان شد که «. مؤمنان باید بر خدا توکّلکنند » بیان شد که
این آیه مرحلهاي فراتر بیان شده است؛ چرا که مؤمن به خاطر ایمان به خدا حتماً بر او توکل میکند، بلکه غیر مؤمنان نیز اگر
تکیهگاه مطمئنی میطلبند باید تنها بر خدا توکّل کنند، نه بر مخلوقات ضعیف و ناتوان که از خود چیزي ندارند. 5. فلسفه و حکمت
توکّل در چند چیز نهفته است: الف) توکّل بر خدا سبب افزایش نیروي روحی و روانی انسان میشود و او را در برابر مشکلات
سخت مقاوم میسازد. ب) توکّل بر خدا انسان را از وابستگی به دیگران که سرچشمهي ذلّت و بردگی است نجات میدهد و به او
ج) توکّل بر خدا سبب میشود که انسان از غیر او نهراسد. در حدیثی از امام رضا علیه «1» . آزادگی و اعتماد به نفس میبخشد
.6 «2» «. این که با اتکاي بر خدا از هیچ کس نترسی » : السلام حکایت شده که از ایشان پرسیدند: حدّ توکّل چیست؟ حضرت فرمود
آگاهی بر هدایت الهی، با توکّل بر او ارتباط دارد؛ یعنی اگر خدا برترین نعمت را به انسان داد و او را به راه سعادت رهنمون شد،
مسلماً در برابر مشکلات او را راهنمایی و حمایت میکند؛ پس باید بر او توکّل کرد. و اگر خدا به راههاي سعادت آگاه است،
میتواند با علم خود، ما را درص: 52 مقابل دشمنان راهنمایی کند و از گرفتاريها نجات بخشد؛ از
این رو در برابر آزارها و مشکلات شکیبا هستیم. حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج فکر معقول بفرما گل بیخار کجاست
(حافظ) آموزهها و پیامها: 1. خدایی که ما را هدایت کرد، تکیهگاه ماست. 2. مبلّغان الهی باید در برابر آزارهاي مخالفان شکیبا
باشند. 3. هر کس تکیهگاه (مطمئنی) میخواهد باید بر خدا توکّل کند. *** قرآن کریم در آیهي سیزدهم سورهي ابراهیم به پاسخ
خشونتآمیز و استبدادگرانهي کافران به فرستادگان الهی و نیز به قانون نابودي ستمگران اشاره کرده، میفرماید: 13 . وَقَالَ الَّذِینَ
کَفَرُواْ لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُ م مِّنْ أَرْضِ نَآ أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا فَأَوْحَی إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَ نَّ الظلِمِینَ و کسانی که کفر ورزیدند به
و پروردگارشان به سوي آنان «. بیقین شما را از سرزمینمان بیرون خواهیم کرد، یا حتماً به آیین ما باز گردید » : فرستادگانشان گفتند
قطعاً ستمکاران را هلاك میکنیم؛ نکتهها و اشارهها: 1. هنگامی که ضعف استدلال کافران روشن میشد، به » : وحی فرستاد که
صفحه 17 از 115
تهدید و خشونت متوسل میشدند. 2. مستکبران کافرکیش، زمین را از آن خود میدانستند و براي پیامبران الهی به اندازهي یک
شهروند عادي نیز حق قایل نبودند، در حالی که خداص: 53 زمین و مواهب آن را براي مؤمنان
همان آیین بتپرستی و شرك بود و پیامبران الهی و پیروان آنها را نیز به آن فرا « ملت » شایسته آفریده است. 3. مقصود کافران، از
میخواندند. 4. شاید از آن جا که پیامبران الهی قبل از رسالت و نبوّت خویش، اقدامی علیه بتپرستی نمیکردند، کافران
میپنداشتند که پیامبران نیز با آنان هستند، در حالی که پیامبران معصوم بودند و هیچ گاه کار نابخردانهاي همچون سجده بر بتان
آموزهها و پیامها: 1. مخالفان رهبران الهی، خشونتطلب و استبدادگر بودند. 2. روش مخالفان پیامبران آن بود که «1» . نمیکردند
با تهدید به تبعید، عقاید خود را بر مؤمنان تحمیل میکردند (شما این گونه نباشید). 3. اراده و قانون الهی، نابودي ستمگران است.
4. ستمگر نباشید که نابود خواهید شد. *** قرآن کریم در آیهي چهاردهم سورهي ابراهیم به قانون پیروزي رسولان الهی و شرایط
آن اشاره کرده، میفرماید: 14 . وَلَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ مِن بَعْدِهِمْ ذلِکَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِی وَخَافَ وَعِیدِ و حتماً شما را بعد از آنان در
تفسیر قرآن «! زمین سکونت خواهیم داد؛ این براي کسی است که از جایگاه (داوري) من ترس داشته باشد و از تهدید [من بترسد
مهر جلد یازدهم، ص: 54 نکتهها و اشارهها: 1. مخالفان کافرکیش پیامبران آنان را تهدید به تبعید میکردند. خدا از آنان دفاع
میکند و وعده میدهد که نخست ستمکاران را نابود و آن گاه رسولان خویش را در زمین ساکن خواهد کرد. 2. در این آیه این
قانون و سنّت الهی بیان شده که ارادهي خدا بر آن است که در طول تاریخِ مبارزات پیامبران با کافران، پیروزي از آنِ پیامبران باشد
چند تفسیر ارائه کردهاند: الف) موقعیتِ حسابرسی و داوريِ « مقام خدا » و کافران ستمکار نابود شوند. 3. مفسران قرآن در مورد
خدا در هنگام محاسبهي اعمال انسانها؛ ب) قیام خدا براي نظارت و مراقبت شدید بر اعمال انسانها که سبب ترس و احساس
مسئولیت میشود؛ ج) قیام خدا براي اجراي عدالت و احقاق حق. البته مانعی ندارد که هر سه تفسیر مورد نظر باشد؛ یعنی خدا ناظر
و حسابرس و مجري عدالت است و از این رو سزاوار است که انسانها از مقام او بهراسند و دست از ستمکاري و گناه بردارند.
استفاده میشود که اگر ترس در مورد خدا مطرح میشود، ترس از مقام اوست که در حقیقت «2» 4. از این آیه و آیات مشابه «1»
5. در این آیه دو شرط «3» . ترس از اعمال خود ماست، و گرنه خود خدا موجودي دوستداشتنی و محبوب مؤمنان است
روانشناختی براي پیروزي بر ستمکاران بیان شده است: یکی ترس از مقام خدا و یکی ترس از تهدیدهاي او. این ترس بسیار
سازنده است و از گناه و ستم باز میدارد؛ چون اگر این دوص: 55 شرط تحقق نیابد، ممکن است
انسان خود در صف ستمکاران داخل شود و مستحق نابودي گردد. اما اگر این دو شرط تحقق یابد، انسان مراقب اعمال خویش
بوده، به وظایف دینی خود عمل میکند و مؤمن و دادگر میشود و از غیر از خدا نمیترسد و بدین ترتیب زمینهي پیروزي خود را
در اجتماع فراهم میسازد. آموزهها و پیامها: 1. پیروزي نهایی از آن اولیاي خداست. 2. اگر میخواهید بر کافران ستمگر پیروز
شوید، از مقام خدا و تهدیدهاي الهی بهراسید. *** قرآن کریم در آیهي پانزدهم سورهي ابراهیم به درخواست پیامبران و فرجام
گردنکشانِ منحرف در دنیا اشاره کرده، میفرماید: 15 . وَاسْتَفْتَحُواْ وَخَابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ و (فرستادگان خدا) پیروزي خواستند، و
اما در ،« مسلّط » یا « اصلاح کننده » در مورد خدا به معناي « جبّار » . (سرانجام) هر زورگويِ ستیزهگري نومید شد. نکتهها و اشارهها: 1
به معناي سمت و ناحیه، و در این جا به معناي انحراف و گرایش « عَنید » .2 «1» . مورد انسانها به معناي متکبر و گردنکش میآید
به صفت نفسانی « جبّار » .3ص: 56 «2» . به غیر حق است و در احادیث نیز به این معنا اشاره شده است
یا به « استَفتَحُوا » به اثر آن صفت در افعال انسان که او را از حق منحرف میسازد. 4. تعبیر « عنید » یعنی روح سرکشی اشاره دارد و
. آموزهها و پیامها: 1 «1» . معناي طلب فتح و پیروزي است و یا به معناي تقاضاي داوري است، که هر دو معنا در قرآن نظیر دارد
وعدهي پیروزي با درخواست فرستادگان الهی تحقق مییابد. 2. گردنکشان ستیزهگر بدانند که اسلاف آنان در تاریخ ناامید و
نابود شدند. 3. زورگویی و ستیزهگري نکنید که ناامید و نابود میشوید. *** قرآن کریم در آیات شانزدهم و هفدهم سورهي
صفحه 18 از 115
ابراهیم به فرجام عذابآلود کافران ستمکار در آخرت و انواع مجازاتهاي آنها اشاره میکند و میفرماید: 16 و 17 . مِن وَرَآئِهِ
جَهَنَّمُ وَیُسْقَی مِن مَّآءٍ صَدِیدٍ* یَتَجَرَّعُهُ وَلَا یَکَادُ یُسِیغُهُ وَیَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِن کُلِّ مَکَانٍ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٍ وَمِن وَرَآئِهِ عَذَابٌ غَلِیظٌ بدنبال آن
(زورگو) جهنّم خواهد بود، و از خونابهاي چرکین سیراب میشود.* آن را جرعه جرعه مینوشد؛ و نزدیک است که آن را به
آسانی فرو نبرد؛ و (عوامل) مرگ از هر جا به سراغ او میآید، در حالی که او نمیمیرد (تا راحت شود)؛ و بدنبال او عذابی سخت
به معناي پشت سر است، اما در این جا مقصود نتیجه و عاقبت کار است؛ یعنی نهایت کار آنان « وراء » . است! نکتهها و اشارهها: 1
به معناي چرکی است که میان پوست و گوشت جمع میشود. این « صَدید » .2 جهنّم است.ص: 57
3. تعبیرات این آیه با فعل «1» . تعبیر اشاره به آن است که کافران ستمکار از آب بدبوي متعفنی، مانند چرك و خون، مینوشند
مضارع آمده است تا نشان دهد که عذابهاي دوزخیان تدریجی و مستمر است. 4. هر مجازات بدي که تصور میکنید، در انتظار
کافران ستمکار است و هرگز نمیمیرند و از این عذابها راحت نمیشوند. این بدان سبب است که آنان در دنیا به خود و مردم و
«2» . پیامبران ستم میکردند؛ و برخی از ستمها چنان بزرگ است که لازم است ستمکار در برابر آن هزاران سال مجازات شود
آموزهها و پیامها: 1. عذابهاي طاقتفرسا و متنوعی براي ستمکاران گردنکش کفرپیشه فراهم شده است. 2. زورگویی و
قرآن کریم در آیهي هجدهم سورهي ابراهیم با مثالی جالب، *** «3» . ستیزهگري نکنید که فرجامی سخت و عذابآلود دارد
پوچی اعمال کافران را روشن میسازد و میفرماید: 18 . مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ أَعْملُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ لَا
یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَ بُواْ عَلَی شَیْءٍ ذلِکَ هُوَ الضَّللُ الْبَعِیدُص: 58 مثال کسانی که به پروردگارشان کفر
ورزیدند، (آن است که:) کردارهایشان همچون خاکستري است که بادي تند در روزي طوفانی بدان بوزد؛ [آنان قادر بر هیچ چیزي
از آنچه به دست آوردهاند نیستند (و بهرهاي نمیبرند)؛ این تنها گمراهی دور است. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه اعمال کافران
به خاکستري بر سینهي تندباد تشبیه شده است. این تشبیه از چند جهت قابل توجه و جالب است: الف) خاکستر محتوا ندارد و گیاه
و گلی در آن نمیروید؛ اعمال کافران نیز پوچ و بیمحتواست. ب) خاکستر از ذرات پراکندهاي تشکیل شده که روح وحدت
ندارد؛ و اعمال کافران نیز خالی از روح وحدت و توحید است. ج) خاکستري که در برابر تندباد قرار گیرد، هر ذرهاش به نقطهي
دوردستی میرود و قابل جمع کردن نیست؛ اعمال کافران نیز کارهاي پراکندهاي است که به کار نمیآید و گویی محو میشود.
اما اعمال مؤمنان، پرمحتوا و داراي روح یگانگی و توحید است که با همدیگر جمع میشوند و ثمرات ماندگاري از آنها به جاي «1»
اعمال مؤمنان با انگیزهاي مقدس و طبق برنامهاي .« انگیزه، برنامه و هدف » : میماند. 2. ارزش هر کاري به سه چیز بستگی دارد
صحیح، که از طرف پیامبران ارائه شده، و داراي هدفی انسانی، الهی و باارزش است. اما اعمال کافران با انگیزههاي پست مادي و
برنامههاي نادرست و هدفی بیارزش انجام میشود؛ از این رو کارهایشان بیمحتوا، بیارزش و ناپایدار است و همچون خاکستري
و نابود میشود؛ یعنی برخی گناهان همچونص: 59 « حبْط » است بر سینهي تندباد. 3. اعمال کافران
4. در این جا این پرسش مطرح میشود که آیا اعمال کافرانی که «1» . کفر، غیبت و قتل، عامل نابودي اعمال نیک انسان میشود
کارهاي نیک و پرثمري براي بشر کردهاند؛ مانند مخترعان و مکتشفان، نیز نابود میشود و از طرف خدا پاداشی به آنان تعلق
نمیگیرد؟ پاسخ این پرسش آن است که کافران مخترع چند گروهاند: الف) گروهی که هدفشان از اختراع، تخریب است، هر چند
این عمل بعدها براي بشریت مفید واقع شود. این گروه به خاطر انگیزهي غیر الهی و غیر انسانیشان، پاداشی ندارند. ب) گروهی
نیز، بهرههاي مادي یا شهرتطلبی در نظرشان است. این گروه نیز همچون بازرگانانی هستند که در بازار بشریت کالاي خود را
میفروشند و پاداش خود را میگیرند و منتظر پاداش الهی نیستند. ج) گروهی دیگر مخترعان بیایمانی هستند که انگیزههاي انسانی
دارند و با هدف خدمت به بشریت و نجات جان انسانها اقدام به پژوهش و اکتشاف میکنند. این گروه، بر اساس حکم عقل و
پاداشی نزد خدا دارند. چون نیکوکار هستند و خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند. اما مسلّم «3» و آیات «2» اشارات روایات
صفحه 19 از 115
د) گروهی دیگر مخترعانی خدمتگزار «4» . نیست که پاداش آنان بهشت باشد، بلکه ممکن است نوعی تخفیف در مجازات باشد
بشریت هستند که با ایماناند، اما مسلمان نیستند و پس از ظهور اسلام زندگی میکردهاند.ص: 60
البته پاداش دادن به آنان با قبول شدن اعمال آنان و داخل شدن در بهشت «1» ؛ پاداش اینان نیز همچون گروه قبل داده خواهد شد
ملازم نیست. آموزهها و پیامها: 1. کفر نورزید که اعمال انسان را برباد میدهد. 2. اعمال کافران به حالشان سودي ندارد. ***
قرآن کریم در آیات نوزدهم و بیستم سورهي ابراهیم به آفرینش جهان بر اساس حق و به قدرت بیانتهاي خدا اشاره میکند و
میفرماید: 19 و 20 . أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّموتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ* وَمَا ذلِکَ عَلَی اللَّهِ بِعَزِیزٍ آیا
اطلاع نیافتی که خدا، آسمانها و زمین را به حق آفریده است؟! اگر بخواهد، شما را (از میان) میبرد و آفرینش جدیدي میآورد؛*
است. در این جا مقصود آن « مطابقت و هماهنگی » در اصل به معناي « حق » . و این (کار) بر خدا سخت نیست. نکتهها و اشارهها: 1
در قرآن گاهی به معناي « حق » است که آفرینش آسمانها و زمین بر اساس حکمت و نظم و حساب و هدف معینی است. البته
میآید، که در تفسیر «4» یا کسی که حق را انجام داده «3» یا گفتار و عملی که به اندازهي لازم انجام شده «2» اعتقاد مطابق واقع
،« باطل » قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 61 همهي موارد معناي مطابقت و هماهنگی با واقعیت لحاظ شده است؛ و نقطهي مقابل آن
است. 2. این آیه با توجه به آیهي قبل اشاره دارد که نظام آفرینش بر اساس حق استوار « بیهودگی و بازیچه بودن » و « گمراهی »
است، اما اعمال کافران باطل و پوچ است و از همین روست که برباد میرود و نابود میشود. اگر همهي مردم باطلگرا شوند،
میتوانیم همهي انسانها را از بین ببریم، اما از آن جا که نظام جهان حق است و حقانیت آن به وجود انسان عاقل و حقگراست، باز
یا آن است که خدا اگر بخواهد شما را میبرد و ،« خَلْق جَدید » هم انسانهاي دیگري میآوریم تا جهان بیهوده نباشد. 3. مقصود از
مردمان دیگري در همین دنیا جايگزین شما میسازد. و یا آن است که اگر خدا بخواهد، شما را میمیراند و در جهان دیگر
به هر حال، این تعبیر کنایه از قدرت بینهایت خداست. 4. از بین بردن «1» . آفرینش جدیدي میدهد و شما را زنده میسازد
انسانها و آفرینش جدید براي خدا مشکل نیست. زیرا او یک بار جهان را آفریده است و انجام یک کار در مرتبهي دوم آسانتر از
مرتبهي اول است. آموزهها و پیامها: 1. هستی شما و دوام آن، به ارادهي خدا بستگی دارد. 2. آفرینش آسمانها و زمین بر اساس
حق، حساب، حکمت و نظم است. 3. با مطالعات کیهانشناختی، خداشناس شوید. ***ص: 62
گفتوگوها در رستاخیز
قرآن کریم در آیهي بیست و یکم سورهي ابراهیم به گفتمان مستکبران و پیروان آنها اشاره کرده، میفرماید: 21 . وَبَرَزُواْ لِلَّهِ جَمِیعاً
فَقَالَ الضُّعَفؤُاْ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِن شَیْءٍ قَالُواْ لَوْ هَدَینَا اللَّهُ لَهَدَیْنکُمْ سَوَآءٌ عَلَیْنَآ
أَجَزِعْنَآ أَمْ صَبَرْنَا ما لَنَا مِن مَّحِیصٍ و (در رستاخیز) همگی در برابر خدا ظاهر شوند؛ و کم توانان به کسانی که تکبّر ورزیدند گویند:
اگر (بر فرض) خدا » : مستکبران) میگویند ) «؟ در واقع ما پیروان شما بودیم؛ پس آیا شما چیزي از عذاب خدا را از ما دفع میکنید »
ما را راهنمایی کرده بود، حتماً شما را راهنمایی میکردیم؛ چه بیتابی کنیم یا شکیبایی نماییم، بر ما یکسان است، هیچ راه فراري
یا آن است که کسانی که در این جهان « بروز و ظاهر شدن همگان در برابر خدا » نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از «! براي ما نیست
حضور خدا را احساس نمیکنند، در رستاخیز، این حضور و ظهور را احساس میکنند. و یا این که مردمان در رستاخیز، در برابر
دادگاه عدل الهی حاضر و ظاهر میشوند. البته ممکن است هر دو تفسیر مورد نظر باشد. 2. مقصود مستکبران از هدایت الهی، آن
است که اگر خدا راه نجات از عذابرا در قیامت به آنان نشان میداد، آنان نیز به پیروان خود نشان میدادند. برخی مفسران احتمال
دادهاند که مستکبران تقصیر گمراهی خود را به عهدهي خدا میگذارند و نوعی جبرگرایی را بهانه میکنند؛ که اگر خدا ما را در
دنیا هدایت کرده بود، ما نیز شما را هدایت میکردیم؛ یعنی ما مجبور به گمراهی بودیم.ص: 63 اما
صفحه 20 از 115
تفسیر اول با سیاق آیه سازگاتر است. 3. این آیه سرزنش و هشدار به افراد ضعیف و بیشخصیتی است که بدون فکر و تأمّل و به
صورت کورکورانه از مستکبران پیروي میکنند؛ یعنی آنان بدانند که در رستاخیز سرنوشت هر دو گروه آتش است و این رهبران
مستکبر نمیتوانند به آنان کمک کنند. 4. این آیه یکی از عذابهاي روحی و روانی مستکبران و پیروان ضعیف آنان را بیان
میکند؛ مستکبران در برابر پیروان خود اظهار ناتوانی میکنند و پیروان، میبینند که رهبرانشان نمیتوانند هیچ کمکی به آنها بکنند
و کدام عذاب روانی براي مستکبران و پیروانشان بدتر از این است. آموزهها و پیامها: 1. در قیامت ناتوانی مستکبران و پیروان آنها
آشکار میشود. 2. در روز رستاخیز، هیچ راه فراري از عذاب نیست. 3. مستضعفان از مستکبران پیروي نکنند که در رستاخیز سودي
. به حالشان ندارند. *** قرآن کریم در آیهي بیست و دوم سورهي ابراهیم به سخنان شیطان با پیروانش اشاره کرده، میفرماید: 22
وَقَالَ الشَّیْطنُ لَمَّا قُضِ یَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطنٍ إِلَّآ أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ
لِی فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُواْ أَنفُسَ کُم مَّآ أَنَاْ بِمُصْرِخِکُمْ وَمَآ أَنتُم بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظلِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ و
در حقیقت، خدا وعده حق به شما وعده داد؛ و [من به شما وعده (باطل) دادم، و [لی » : شیطان، هنگامی که کار پایان یافت میگوید
با شما تخلّف کردم؛ و براي من هیچ تسلّطی بر شما نبود، جز این که شما را فراص: 64 خواندم، و
[درخواست مرا پذیرفتید، پس مرا سرزنش مَکنید، و خودتان را سرزنش کنید؛ من فریادرسِ شما نیستم، و شما فریادرس من نیستید.
در واقع ستمکاران برایشان عذاب «. براستی که شما، پیش از این (مرا براي خدا) شریک قرار دادید و من (آن را) انکار میکنم
دردناکی است! نکتهها و اشارهها: 1. این آیه در حقیقت صحنهاي از مجازاتهاي روانی رستاخیز را به تصویر کشیده است. در این
صحنه شیطان که نتیجهي اعمال خود و دیگران را دیده، پیروانش را سرزنش میکند و تقصیر کارهاي آنان را به عهده نمیگیرد و
به هر موجود شروري گفته میشود و « شیطان » ، این نوعی فشار روانی بر پیروانش ایجاد میکند. 2. همان طور که قبلًا بیان کردیم
مفهوم وسیع آن شامل ابلیس، طاغوتها، وسوسهگران از انسان و جن میشود. اما برخی مفسران برآناند که در این جا مقصود
ولی از برخی احادیث استفاده میشود که شیطان در این جا شامل «1» ، شخص ابلیس است که سرکردهي شیاطین به شمار میآید
3. شیطان وسوسهکنندهاي بیش نیست، او فقط دعوت به سوي کارهاي زشت میکند و این انسانها «2» . رهبران منحرف نیز میشود
هستند که با اراده و آزادي راه او را انتخاب میکنند. چو نیک درنگري آن که میکند فریاد ز دستِ خويِ خویشتن به فریاد است
4. براساس این آیه، شیطان پاسخ دندانشکنی به کسانی میدهد که گناهان خود را (سعدي)ص: 65
تو نفس خویش را لعنت کن اي .« خودت کردي که لعنت بر خودت باد » : به گردن شیطان میاندازند و در حقیقت به آنان میگوید
دوست که دشمنتر کَسَت از دشمنان اوست 5. مقصود از شرك در این آیه، یا شرك در اطاعت است، یعنی پیروان شیطان، به جاي
خدا از شیطان پیروي میکردند و همین شرك در اطاعت بود که آنان را به انحراف و بدبختی کشانید؛ و در رستاخیز شیطان این
و یا مقصود هر گونه شریک قرار دادن براي خداست، که شیطان از این کار «1» . رابطه را انکار میکند و از آنان بیزاري میجوید
پیروان خویش بیزاري میجوید. 6. جملهي آخر این آیه که به ستمکاران وعدهي عذاب دردناك میدهد، ممکن است ادامهي
سخنان شیطان، یا جملهي مستقلی از ناحیهي پروردگار باشد، که آموزهاي براي همگان است. آموزهها و پیامها: 1. وعدههاي الهی،
حق و وعدههاي شیطانی پوچ و فریب است. 2. رهبران شیطانصفت خویش را بشناسید و فریب وعدههاي آنان را نخورید. 3. پیروان
شیطان، کسی جز خود را ملامت نکنند. 4. در قیامت فریادرسی نیست. ***ص: 66 قرآن کریم در
آیهي بیست و سوم سورهي ابراهیم به فرجام مؤمنان شایسته کردار و سخن بهشتیِ سلام اشاره کرده، میفرماید: 23 . وَأُدْخِلَ الَّذِینَ
ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصلِحتِ جَنتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهرُ خلِدِینَ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلمٌ و کسانی را که ایمان آوردند و
[کارهاي شایسته انجام دادند، به بوستانهاي [بهشت در آورند، که نهرها از زیر [درختان] ش روان است؛ در حالی که در آن جا به
است. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن براي بیان مطالب و روشن « سلام » ، رخصت پروردگارشان ماندگارند؛ [و] زنده بادِ آنان در آن جا
صفحه 21 از 115
کردن راه هدایت از گمراهی، از روش مقایسه و مقابله استفاده میکند. در آیات قبل حالات رهبران ستمگر و مستکبران و پیروان
آنان و سخنانشان در قیامت بیان شد، و اینک در این آیه حالات گروه مقابل، یعنی رهبران الهی و مؤمنان بیان میشود، تا مردم با
است. این واژه به عنوان دعا براي سلامتی و « حیات و زندگی » در اصل به معناي « تَحیّت » . مقایسهي آنان راه صحیح را برگزینند. 2
مفهوم « سلام » .3 «1» . زندگی افراد استعمال میشود و به هر نوع خوشآمد گویی، سلام، دعا و زنده بادِ آغاز ملاقات گفته میشود
وسیعی دارد که شامل هر گونه سلامتی روحی و جسمی میشود. در این جا یا مقصود سلامی است که خدا براي مؤمنان بهشتی
تفسیر قرآن «2» . هدیه میفرستد و آنان را با سلامت قرین میسازد، یا سلام مؤمنان به یکدیگر و یا سلام فرشتگان به مؤمنان است
مهر جلد یازدهم، ص: 67 آموزهها و پیامها: 1. اگر طالب بهشت هستید مؤمن شایستهکردار شوید. 2. بهشتیان اهل سلام و سلامتی
هستند. ***
درخت پاك و درخت ناپاك
قرآن کریم در آیات بیست و چهارم و بیست و پنجم سورهي ابراهیم با مثالی آگاهیبخش، سخنان (و عقاید و افراد) پاك را به
درخت پاکیزهي پرثمر تشبیه کرده، میفرماید: 24 و 25 . أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَ رَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَۀً طَیِّبَۀً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَۀٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی
السَّمَآءِ* تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَیَضْ رِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ آیا اطلاع نیافتی چگونه خدا مَثَل زده؟! سخنی
پاکیزه را که همچون درخت پاکیزهاي است که ریشهاش استوار، و شاخهاش در آسمان (بالا کشیده شده) است؛* هر زمان
. میوههایش را به رخصت پروردگارش میدهد. و خدا براي مردم مَثَلها میزند، تا شاید آنان متذکّر شوند. نکتهها و اشارهها: 1
ب) دستورات الهی، و برنامههاي ؛« لا اله الّا اللَّه » چند دیدگاه دارند: الف) کلمهي توحید و جملهي « کَلمهي طَیّبۀ » مفسران در مورد
پس میتوان گفت که «؛ معناي وسیعی دارد که شامل همهي موجودات میشود « کلمه » سازنده؛ ج) ایمان یا شخص مؤمن. اما
شامل همهي این معانی میشود؛ یعنی هر گونه دستور و برنامه و روش و عمل پاکیزهي هر انسان پاك و هر موجود « کلمهي طیبه »
یا موجود بابرکت و پاك، همچون درختی « کلمهي طیّبۀ » . است. 2 « کلمهي طیّبۀ »ص: 68 پربرکتی
پاکیزه است؛ و درخت پاکیزه چند ویژگی اساسی دارد: - پویا و رشد یابنده است، نه جامد و بیحرکت؛ - میوه، شکوفه، گل، سایه
و منظرهاش پاك و نیکوست؛ - داراي نظام حساب شده و اصل و فرع آن مشخص است؛ - اصل و ریشهاش ثابت و مستحکم است
و تندبادها به آن آسیبی نمیرساند؛ - شاخههاي آن سر بر آسمان کشیده و به طرف درجات بالا میرود و از هوا و نور کافی
استفاده میکند و از آلودگی به دور است؛ - درختی پربار است؛ - در هر زمان ثمر میدهد و دست به سوي هر شاخهاش دراز کنی
این ویژگیهاي درخت پاکیزه است که در «1» . محروم برنمیگردي؛ - میوه دادنش بر اساس قوانین آفرینش و رخصت الهی است
کلمهي توحید و انسان موحّ د و برنامههاي سازندهي آنها نیز وجود دارد. آري؛ رادمردان بزرگ و با ایمان حیاتشان مایهي برکت و
مرگشان موجب حرکت است و آثار و شاگردانشان سازندهاند. 3. در احادیث اسلامی از امام صادق علیه السلام روایت شده که در
تفسیر این آیه فرمودند: پیامبر ریشهي این درخت است و علی علیه السلام شاخهي آن و امامان که از نسل آنها هستند، شاخههاي
کوچکترند و دانش امامان میوهي این درخت است و پیروان باص: 69 ایمان برگهاي آن هستند.
و در برخی دیگر از احادیث فرمودند: درخت پاکیزه، پیامبر، علی، فاطمه و فرزندان آنها هستند و درخت ناپاك، بنی امیه «1»
. البته این گونه احادیث منافاتی با عمومیت معناي آیه ندارد و مصداقهاي کامل آیه را بیان میکند. آموزهها و پیامها: 1 «2» . هستند
به مثالهاي قرآن نظر کنید (و در آنها بیندیشید) تا متذکّر شوید (و حق و باطل را بشناسید). 2. انسانهاي پاك، گفتار پاك،
عقیدهي پاك و رهبران پاك، پایههایی محکم و شاخههاي پربار دارند. *** قرآن کریم در آیهي بیست و ششم سورهي ابراهیم با
مثالی جالب، سخنان (و عقاید و افراد) پلید را به درختی بیثبات تشبیه کرده، میفرماید: 26 . وَمَثَلُ کَلِمَۀٍ خَبِیثَۀٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَۀٍ اجْتُثَّتْ
صفحه 22 از 115
مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ و مثال سخنی پلید همچون درخت پلیدي است، که از روي زمین کنده شده، در حالی که برایش
به معناي گفتار پلید است، اما در « کَلمهي خَبیثۀ » هیچ ثباتی نیست.ص: 70 نکتهها و اشارهها: 1. تعبیر
این جا شامل کفر، شرك، گفتار زشت، برنامههاي گمراه کننده و غلط و انسانهاي ناپاك میشود. 2. در این آیه گفتار، عقاید و
انسانهاي پلید به درختی بیریشه تشبیه شدهاند که رشد و ترقی و تکامل ندارد، گل و میوه و سایه ندارد و بیثبات است و همچون
بنی امیه هستند، « کلمهي خبیثه » قطعهي چوبی است که باد آن را به هر طرف میبرد. 3. در برخی احادیث آمده است که مقصود از
اما این گونه احادیث برخی از مصداقهاي آیه را بیان میکنند و مفهوم آیه معناي وسیعی دارد. 4. این آیهي قرآن با استفاده از «1»
و حالات و مثالهاي آنها، انسانها را بر سر دو راهی انتخاب قرار میدهد. « کلمهي خبیثه » و « کلمهي طیبه » روش مقایسه و مقابلهي
5. در آیات قبل هنگامی که سخن از گفتار پاك و درخت پاکیزه بود، قرآن آن را شرح داد، اما در این جا که سخن از
خود، به تفصیل، اما در مورد چیزي که دوست « محبوب » پلیديهاست آن را با عبارتی کوتاه بیان کرد؛ چرا که گوینده در مورد
«3» ، دانستهاند «2» « حَنظَل » و « نَخل » ندارد، کوبنده و گذرا سخن میگوید. 6. برخی مفسران درخت پاك و درخت پلید را درخت
شامل هر نوع درخت خوب و بد میشود؛ و این گونه مطالب تعیین مصادیق آن است که گاهی « شجره » اما به نظر میرسد که عنوان
و اصولًا اینها مثال و تشبیه است و لازم نیست که حتماً در «1» هم صحیحص: 71 به نظر نمیرسد
آموزهها و پیامها: 1. گفتار پلید، عقیدهي انحرافی و رهبران ناپاك، بی ثبات هستند و پایهي محکمی «2» . خارج وجود داشته باشد
ندارند. 2. به دنبال چیزهاي ناپاك نروید که بیثبات هستند. *** قرآن کریم در آیهي بیست و هفتم سورهي ابراهیم به رفتار
متفاوت خدا با مؤمنان و ستمکاران اشاره کرده، میفرماید: 27 . یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ
وَیُضِلُّ اللَّهُ الظلِمِینَ وَیَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَآءُ خدا کسانی را که ایمان آوردند، بوسیله گفتار (و دلایل و عقاید) استوار، در زندگی پست
(دنیا) و در آخرت، پایدار میدارد؛ و خدا ستمکاران را در گمراهی وا مینهد؛ و خدا آنچه را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام
میدهد. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل بیان شد که ناپاکان همچون درختی هستند که ثباتص:
72 ندارد و در این آیه بیان شده که مؤمنان پاك نهاد، ثبات قدم دارند؛ یعنی شخصیّت آنان متزلزل و بیقرار نیست و هر روز به
رنگی در نمیآیند. 2. انسان در زندگی همواره در معرض لغزشها قرار دارد؛ لغزشهایی که بر اثر هواي نفس یا وسوسههاي
شیطانی پدید میآیند و یا قدرتهاي ستمگر بر او تحمیل میکنند. اما خدا مؤمنان را در کوران این حوادث ثابتقدم میدارد و به
در این آیه، یا « آخرت » وسیلهي دلیل و برهان و عقاید صحیح، در دنیا و آخرت از لغزشهاي آنان جلوگیري میکند. 3. مقصود از
هنگام مرگ است که شیطان میخواهد انسان را گمراه سازد ولی خدا جلوگیري میکند؛ یا هنگام پرسشهاي فرشتگان بعد از
و -«2» همانطور که در برخی احادیث اسلامی اشاره شده است -«1» ؛ مرگ است که خدا انسان را بر خط ایمان ثابت قدم میدارد
یا رستاخیز و هنگام حسابرسی و عبور از صراط جهنّم است که خدا انسان را از لغزش و فرو افتادن به درون دوزخ نگهمیدارد.
البته آخرت تجسّم اعمال ما در دنیاست، پس این لغزشهاي دنیایی انسان است که در آخرت نمود مییابد. 4. در این آیه بیان شده
که خدا ستمکاران را گمراه میسازد. نسبت دادن هدایت و گمراهی به خدا، به معناي جبرگرایی نیست. کار خدا همان تأثیري است
که در هر عمل آفریده است و نیز نعمتها یا سلب نعمتهایی است که طبق شایستگی یا عدم شایستگی براي افراد مقرر میکند؛
5. در «3» . پس ستمگران بر اثر ظلمی که مینمایند، از نعمت هدایت محروم میشوند، هر چند آزادند که مسیر خود را تغییر دهند
تأکید شده است که یکی از عوامل پیروزي مردان بزرگ است و اصولًا مؤمنان « ثبات و عدم ثبات » این آیه و آیات قبل بر نقش
راستین را از ثبات وص: 73 استقامتشان در برابر حوادث سخت میشناسند. آري؛ پیشرفت هر برنامهي
فردي یا اجتماعی، در سایهي ثبات و استمرار و استقامت ممکن است. آموزهها و پیامها: 1. سرنوشت انسان و امدادهاي الهی بستگی
به راهی دارد که او انتخاب میکند. 2. در زندگی، ایمان را برگزینید، تا خدا شما را ثابتقدم بدارد. 3. چنانچه در زندگی ستمپیشه
صفحه 23 از 115
باشید، گمراه میشوید. *** قرآن کریم در آیات بیست و هشتم و بیست و نهم سورهي ابراهیم به فرجام عذابآلود ناسپاسان اشاره
میکند و میفرماید: 28 و 29 . أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ* جَهَنَّمَ یَصْ لَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ آیا نظر
نکردهاي به کسانی که (شکر) نعمت خدا را به کفر [ان تبدیل کردند، و قومشان را به سراي هلاکت در آوردند؟* (همان) جهنّم
که در آن وارد میشوند (و میسوزند)؛ و چه بد قرارگاهی است! نکتهها و اشارهها: 1. در برخی از احادیث و سخنان مفسران آمده
است که مقصود از نعمت در این آیه نعمت وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام است، که مردم آنان را رها
«1» . کردند و به سراغ دیگران رفتند و منظور از ناسپاسان، بنی امیه و بنی مُغیرة و یا کفّار عصر پیامبر صلی الله علیه و آله هستند
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 74 ولی این گونه احادیث مصادیق آیه را برمیشمارند و مفهوم آیه وسیع است و شامل همهي
یا آن است که به جاي سپاس در برابر نعمتهاي الهی ،« تبدیل نعمت به کفران » نعمتها و کفران آنها میشود. 2. مقصود از
ناسپاسی و کفران کردند و یا آن است که از نعمتهاي الهی در راه کفر استفاده کردند. 3. کفران و ناسپاسی نعمتها دو گونه
است: الف) ناسپاسی زبانی، یعنی به جاي شکر نعمت خدا با ناشکري و ناسپاسی در برابر خدا سخن بگوید. ب) ناسپاسی عملی،
یعنی بهرهگیري انحرافی و سوء استفاده از نعمت و به کار بردن آن در راه هدفی که براي آن آفریده نشده است. براي مثال، خدا
انواع انرژيها را در اختیار بشر گذاشته تا در راه رفاه و سعادت خود مصرف کند، ولی در عصر ما نسبت به این نعمت ناسپاسی
میشود و آن را در راه ساختن جنگ افزارهاي مخرّب و نابودي بشریت به کار میبرند و کرهي زمین را به سرزمین هلاکت و
جهنّمی سوزان تبدیل میکنند. آموزهها و پیامها: 1. ناسپاسی نعمتهاي الهی، فرجامی آتشین دارد. 2. سپاسگزار نعمتهاي الهی
. باشید تا گرفتار عذاب نشوید. *** قرآن کریم در آیهي سیام سورهي ابراهیم با هشدار به ناسپاسان شركگستر، میفرماید: 30
وَجَعَلُواْ لِلَّهِ أَندَاداً لِیُضِ لُّواً عَن سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعُواْ فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَی النَّارِ و براي خدا همانندهایی (معبودگونه) قرار دادند، تا (مردم را) از
تفسیر قرآن مهر جلد «! بهرهمند گردید (ولی فایدهاي ندارد)؛ چرا که فرجام شما به سوي آتش است » : راه او گمراه سازند؛ بگو
است، با این تفاوت که مِثل به هر گونه شباهت « مِثل » و در اصل به معناي « نِدّ » جمع « انداد » . یازدهم، ص: 75 نکتهها و اشارهها: 1
از این تعبیر روشن میشود که کافران ناسپاس، شبیههایی «1» . به شباهت عمیق و جوهري دو چیز « انداد » دو چیز گفته میشود و
براي خدا قرار میدادند و تلاش میکردند آنان را در جوهر ذات شبیه خدا معرفی کنند تا مردم را بیشتر به گمراهی و بتپرستی
بکشانند. 2. این آیه در حقیقت یکی از اقسام کفران و ناسپاسی نعمتها را بیان میکند، که برخی افراد به جاي این که مردم را به
توحید فرا خوانند، شبیهسازي و شركآوري میکردند. 3. رهبران ناسپاس کافرکیش، ممکن است با گمراه ساختن مردم، بتوانند
چند صباحی به ریاست و حکومت برسند، اما این بهرهاي ناچیز از زندگی این دنیاست و در مقابل، آتش ابدي را براي خود فراهم
کردهاند. 4. گاهی خدا به افراد مشرك و ناسپاس مهلت میدهد تا در دنیا کامیاب شوند و بر گناه و شرك خود بیفزایند و مستحق
آتش دوزخ گردند؛ پس هر رفاهی در دنیا نشانهي مهر خدا نیست. آموزهها و پیامها: 1. شرك نورزید که نوعی ناسپاسی به درگاه
خداست. 2. رهبران ناسپاس، با آگاهی، براي شرك و گمراهی مردم زمینهسازي میکنند (پس، از آنان پیروي نکنید). 3. خدا
ناسپاسان شركپیشه را در دنیا به حال خود رها میکند، تا راهی دوزخ شوند. ***ص: 76 قرآن
کریم در آیهي سی و یکم سورهي ابراهیم به بندگان مؤمنش در مورد نماز و انفاق سفارش میکند و میفرماید: 31 . قُلْ لِعِبَادِيَ
الَّذِینَ ءَامَنُواْ یُقِیمُوا الصَّلَوةَ وَیُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنهُمْ سِرّاً وَعَلَانِیَۀً مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لَابَیْعٌ فِیهِ وَلَا خِللٌ (اي پیامبر) به بندگان من که ایمان
دادهایم، پنهانی و آشکارا، (در راه خدا) مصرف کنند؛ پیش از آن که « روزي » آوردهاند بگو: نماز را بر پا دارند؛ و از آنچه به آنان
روزي فرا رسد، که در آن هیچ معاملهاي و هیچ دوستی نیست. نکتهها و اشارهها: 1. انسان در زندگی خویش با چهار نقطهي
اساسی رابطه دارد که مورد توجه اسلام و قرآن قرار گرفته است، این چهار مورد عبارتاند از: الف) رابطه با خدا که در نماز و دعا
تبلور مییابد. ب) رابطه با مردم که در مسائل اخلاقی، اجتماعی و اقتصادي، مثل انفاق تبلور مییابد. ج) رابطه با خویشتن که در
صفحه 24 از 115
تزکیه و پاك نمودن نفس و معرفت آن تبلور مییابد. د) رابطه با طبیعت که در استفادهي صحیح از آن و تفکّر در مورد آن تبلور
مییابد. در این آیه به دو قسم از این پیوندها و ارتباطها، یعنی رابطهي انسان با خدا و با مردم اشاره شده است. 2. نماز مظهر ارتباط
با خدا، و نماد سپاسگزاري در برابر اوست؛ و از این رو در آیات دیگر فرموده است: نماز را براي سپاسگزاري من به جا آورید.
3. در این آیه به انفاق از آنچه خدا روزي داده اشاره شده که نماد پیوندص: 77 انسان با خلق «1»
است و مفهوم وسیعی دارد و بخشش از هر گونه نعمت مادي و معنوي و علمی را شامل میشود. نداشت چشم بصیرت که گرد کرد
اشاره دارد که انفاق باید از مالهاي « از آنچه خدا روزي داده » و نخورد ببرد گوي سعادت که صرف کرد و بداد (سعدي) 4. تعبیر
حلالی باشد که خدا در اختیار بشر گذاشته است. 5. بخشش میتواند پنهان یا آشکار باشد؛ زیرا گاهی بخشش پنهانی بهتر است و
.6 «1» . باعث حفظ آبروي افراد میگردد و گاهی بخشش آشکار بهتر است و باعث تشویق دیگران و ارائهي الگو به جامعه میشود
فرصت دنیا اندك و زودگذر است، پس لازم است به بهترین صورت از این فرصتها براي رسیدن به رستگاري استفاده کنیم و به
عبادت و بخشش بپردازیم که به زودي حسرت این فرصتهاي از دست رفته را میخوریم. بسی به دیدهي حسرت ز پس نگاه کند
کسی که برگ قیامت ز پیش نفرستاد (سعدي) 7. در دنیا، مردم براي فرار از مجازات کردار خویش، گاهی از طریق معامله و گاهی
از طریق دوستی وارد میشوند؛ یعنی از پول و روابط براي گریز از چنگ قانون استفاده میکنند. اما در این آیه اشاره شده که در
رستاخیز، معامله و دوستی باقی نمیماند تا مجرمان با سوء استفاده از آن بتوانند از مجازات بگریزند؛ کیفرهاي رستاخیز در حقیقت
8. مقصود از بازتاب اعمال خود انسان است و کسی نمیتواند از آثار اعمال خود فرار کند.ص: 78
نفی دوستی در رستاخیز، همان دوستیهاي نادرست براي سوء استفاده از آن در هنگام حسابرسی است، و گرنه دوستی مؤمنان با
یکدیگر در بهشت برقرار است؛ چراکه دوستی معنوي و در سایهي ایمان، پایدار میماند. همچنان که شفاعت که نوعی پیوند
9. این آیه با «1» . معنوي است و در سایهي شایستگیهاي افراد و به خاطر اعمال نیک آنان حاصل میشود، در قیامت وجود دارد
به ایمان مردم اشاره کرده تا نشان دهد که مقتضاي بندهي خدا بودن و ایمان داشتن، انجام دادن ،« به بندگانم بگو » تعبیر محبتآمیز
عمل صالح و نماز و بخشش است. آموزهها و پیامها: 1. پیوند خود را با خدا و خلق از طریق نماز و بخشش محکم کنید. 2. از
فرصتهاي دنیا استفاده کنید و نیکوکاري نمایید. 3. در رستاخیز از معاملهگري و پارتیبازي خبري نیست. ***
دعاهاي ابراهیم(ع) در امنیت مکه
. قرآن کریم در آیات سی و دوم و سی و سوم سورهي ابراهیم به نشانههاي خدا در گسترهي هستی اشاره کرده، میفرماید: 32 و 33
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّموتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرتِ رِزْقاً لَّکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِيَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ
وَسَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهرَ* وَسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَآئِبَیْنِ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ خدا کسی است که آسمانها و زمین را آفرید؛ و از
بیرون آورد؛ و کشتیها را براي شما رام گردانید، تا در دریا « روزي » آسمان، آبی فرو فرستاد و بوسیله آن، از محصولات براي شما
به فرمان او روان شوند؛ وص: 79 نهرها را (نیز) براي شما رام نمود؛* و (منافع) خورشید و ماه را، که
پیوسته روانند، براي شما مسخّر گردانید؛ و شب و روز را (نیز) مُسخّرِ شما ساخت؛ نکتهها و اشارهها: 1. یادآوري نشانههاي خدا در
پهنهي هستی، همراه با بیان نعمتهاي او، عشق به خدا را در دلها زنده میکند و انسان را به تعظیم در برابر عظمت و لطف
در اصل به « دائبین » . پروردگار وا میدارد؛ زیرا انسان فطرتاً نسبت به کسی که به او کمک و لطف کند عشق و علاقه پیدا میکند. 2
معناي ادامهي کار طبق عادت و سنت ثابت است. این تعبیر اشاره دارد که خورشید و ماه، میلیونها سال است که با روش ثابت و
در قرآن به دو معنا « سخَّر » .3 «1» . برنامهي معینی، نور افشانی میکنند و موجب جزر و مد میشوند و به خدمات دیگر ادامه میدهند
آمده است: یکی به معناي در خدمت منافع و مصالح بشر بودن، همان گونه که میگوید: خورشید و ماه مسخّر انسانهاست؛ یعنی
صفحه 25 از 115
خدمات و منافع آنها در خدمت بشر است. و دیگري به این معنا که زمام اختیار چیزي در دست بشر باشد؛ همان طور که در مورد
4. در این آیات به جایگاه عظیم انسان اشاره شده است؛ یعنی نشان میدهد که انسان «2» . تسخیر کشتیها و نهرها اشاره شده است
آنقدر بزرگ و باکرامت است که خورشید، ماه، دریا، نهر، کشتی و حتی شب و روز مسخّر اویند. 5. در این آیه، با بیان سه نوع
آب، به چرخهي گردش آب در طبیعت اشاره شده است:ص: 80 اول، آبی که به وسیلهي باران از
آسمان به زمین میآید و مایهي آبیاري و حیات گیاهان و سالمسازي محیط میشود. دوم، آب دریا که تأمین کنندهي زندگی
حیوانات دریایی و مسیر عبور کشتیهاست. و سوم، آب نهرها که وسیلهي آبرسانی و کامل کنندهي چرخهي گردش آب است.
آموزهها و پیامها: 1. موجودات در خدمت شما هستند و میتوانید بر طبیعت حاکم شوید. 2. با مطالعات کیهانشناختی و
طبیعتشناختی، خداشناس شوید. *** قرآن کریم در آیهي سی و چهارم سورهي ابراهیم به نعمتهاي بیشمار الهی و ناسپاسی و
ستمگري انسان اشاره کرده، میفرماید: 34 . وَءَاتَیکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لَاتُحْصُوهَآ إِنَّ الْإِنسنَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ و از
هر آنچه که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمتهاي خدا را بشمارید، نمیتوانید آن [ها] را شمارش کنید؛ قطعاً انسان بسی
ستمگر و بسیار ناسپاس است! نکتهها و اشارهها: 1. نعمتهاي مادي و معنوي خدا، سراپاي انسان و محیط او را فرا گرفته است. در
بدن انسان میلیاردها سلول وجود دارد که هر کدام یک واحد فعّال بدن هستند و هزاران نوع گیاه و حیوان و عناصر طبیعت در
وص: 81 «1» اختیار بشر هستند، که نمیتوانیم همهي آنها را دقیقاً شناسایی و شمارهگذاري کنیم
حتی از برخی از آنها آگاهی نداریم و از این روست که در این آیه میفرماید: نعمتهاي الهی به شماره در نمیآیند. نعمتت بار
خدایا ز عدد بیرون است شکر انعام تو هرگز نکند شکرگزار (سعدي) 2. خدا موجودات را مسخّر انسان کرده و نعمتهاي بیشمار
به او داده است، پس لازم است انسان سپاس نعمتهاي الهی را به جا آورد و از آنها به درستی استفاده کند و سراسر دنیا را گلستان
نماید. ناسپاسی و سوء استفاده از نعمتها و ستم به یکدیگر، افق زندگی را تاریک نموده، انبوهی از مشکلات و رنجها را براي
انسان به ارمغان میآورد. و شهد حیات را در کامش تلخ میکند. 3. غالب انسانها ستمکارند، گاهی با انجام گناهان، به خود و
گاهی با تجاوز، استعمار و انحصارطلبی، به دیگران ستم میکنند، و آتش فتنه و جنگ را بر پا میسازند. این ناکامیها و بدبختیها
به خاطر دور ماندن از نور ایمان و تربیت الهی است. 4. در این آیه اشاره شده که خدا بخشی از آنچه را که میخواهید در اختیار
نه همه چیز را. گاهی انسان چیزي را میخواهد که به زیان اوست، ولی خود نمیداند و خداي حکیم و دانا، «1» شما نهاده است
دعاي او را مستجاب نمیکند. البته همین بخش از نعمتها که در اختیار بشر قرار دارد، بیشمار است و انسان توانایی شمارش آنها
5. خدمت به خلق جانشین شکر را ندارد، چه رسد که بخواهد شکر آنها را به جا آورد.ص: 82
نعمتهاي او: امام عارفان، خمینی رحمه الله، در این مورد مینویسند: پسرم! ما که عاجز از شکر او و نعمتهاي بیمنتهاي اوییم،
آموزهها و «1» . پس چه بهتر که از خدمت به بندگان او غفلت نکنیم که خدمت به آنان، خدمت به حق است، چه که همه از اویند
پیامها: 1. نعمتهاي بیشمار الهی در خدمت سعادت شماست، به شرط آن که ستمکار و ناسپاس نباشید. 2. خدا نیازها و
خواستههاي بشر را برآورده میکند، پس اگر اشکالی هست در ظلم و ناسپاسی انسان است. *** قرآن کریم در آیهي سی و پنجم
. سورهي ابراهیم به دعاهاي سازندهي ابراهیم علیه السلام در مورد امنیتخواهی و دوري از بتپرستی اشاره میکند و میفرماید: 35
پروردگارا این » : وَإِذْ قَالَ إِبْرهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذَا الْبَلَدَ ءَامِناً وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَن نَعْبُدَ الْأَصْ نَامَ و (یاد کن) هنگامی را که ابراهیم گفت
سرزمین (مکه) را امن قرار ده؛ و من و پسرانم را از پرستش بتها دور دار! نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه و آیات بعد، به هفت
دعاي سازندهي ابراهیم علیه السلام در موردص: 83 خود و فرزندانش اشاره شده است؛ و شاید از
این نشان میدهد «1» . بود « امنیت » همین روست که این سوره را ابراهیم علیه السلام نامیدهاند. 2. نخستین دعاي ابراهیم علیه السلام
که نعمت امنیت شرط اول زندگی، سکونت و پیشرفت در یک منطقه است و اصولًا اگر در محلی امنیت نباشد همهي نعمتها،
صفحه 26 از 115
سرمایهها و مغزهاي متفکر از بین میروند. 3. مقصود از امنیت در این جا، امنیت تشریعی و قانونی است؛ یعنی خدا مقرر کرده که
همهي انسانها و حتی حیوانات در این سرزمین در امان باشند؛ به طوري که صید کردن حیوانات و تعقیب مجرمان ممنوع است و
4. هر چند ابراهیم علیه السلام و «2» . تنها میتوان براي اجراي عدالت، آذوقهي مجرمان پناهنده را بر آنان بست تا از آن بیرون آیند
فرزندان او (اسماعیل و اسحاق علیهما السلام)، پیامبر و معصوم بودند، اما باز هم از خدا میخواهد که آنان را از پرستش بتها دور
. نگه دارد. این به خاطر تأکید بر مسئلهي مبارزه با بتپرستی است. آموزهها و پیامها: 1. رهبران به فکر امنیت شهر و جامعه باشند. 2
امنیت اجتماعی و عقیدتی هر دو لازم است. 7. در دعاها فرزندان خود را نیز یاد کنید. ***ص: 84
قرآن کریم در آیهي سی و ششم سورهي ابراهیم به خطر بتها و معیار اساسی پیوند با پیامبران اشاره کرده، میفرماید: 36 . رَبِّ
إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَمَنْ عَ َ ص انِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ پروردگارا، به درستی که آن [بت] ان بسیاري از
مردم را گمراه ساختند؛ و هر کس از من پیروي کند پس در واقع او از من است؛ و هر کس مرا نافرمانی کند، پس براستی که تو
بسیار آمرزنده مهرورزي. نکتهها و اشارهها: 1. بتها بسیاري از مردم را گمراه میسازند؛ زیرا از طرفی برخی معبودان دروغین،
همچون فرعون و نمرود بودند که مردم را گمراه میساختند و از طرف دیگر خادمان بتها نیز با زینت کردن آنها و تشریفات
2. خطر بزرگ بتپرستی و شرك، پشت پا زدن بر خرد انسان «1» . خاص، مردم ساده لوح را میفریفتند و به بتپرستی میکشاندند
است؛ چرا که انسان خردمند به دنبال بتهاي بیاثر نمیرود و همین عقلزدایی است که بتپرستان را از ایمان و ارزشهاي عالی
دور میسازد. 3. معیار اساسی پیوند با پیامبران الهی پیروي از آنان است؛ یعنی اگر کسی از مکتب پیامبري پیروي کند همچون
فرزندان اوست هر چند بیگانه باشد و اگر کسی از مکتب و دستورات پیامبر پیروي نکند و همچون فرزند نوح شود، از خاندان او به
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، «2» . شمار نمیآید. 4. در حدیثی از امام علی علیه السلام حکایت شده که ما از خاندان ابراهیم هستیم
ص: 85 و در حدیث دیگري از امام باقر علیه السلام حکایت شده که هر کس ما را دوست دارد، از ما اهل بیت است. (سپس
و این گونه احادیث استفاده میشود که پیروان ابراهیم علیه السلام «2» از برخی آیات «1» (. حضرت به آیهي فوق استدلال کردند
تنها مردمی نبودند که در عصر او زندگی میکردند، بلکه همهي پیروان مکتب ابراهیم علیه السلام از خاندان معنوي او به شمار
میآیند و از آن جا که مسلمانان نیز پیرو مکتب بتشکن اسلام هستند، پیروان او و از خاندان معنوي او به شمار میآیند. 5. در این
آیه ابراهیم علیه السلام معیار دینداري را پیروي و مخالفت با خودش بیان میکند؛ چرا که او پیامبري معصوم است و دستوراتش،
فرمانهاي الهی است و از این رو مخالفت با او مخالفت با خداست. 6. ابراهیم علیه السلام در این آیه با تعبیري مؤدبانه و محبتآمیز
با مخالفان خود برخورد میکند و نمیگوید: هر کس نافرمانی من کند از من نیست و باید عذاب بشود؛ بلکه میگوید: هر کس
نافرمانی من کند، خدا آمرزنده و مهربان است. آموزهها و پیامها: 1. پیروان پیامبران، در حقیقت از خاندان معنوي آنان به شمار
میآیند. 2. معیار دینداري و پیوند با پیامبران، پیروي از دستورات آنهاست. 3. نافرمانان نیز به مهر و بخشش الهی امیدوار باشند.
***ص: 86 قرآن کریم در آیهي سی و هفتم سورهي ابراهیم به مناجاتها و درخواستهاي ابراهیم
علیه السلام اشاره کرده، میفرماید: 37 . رَبَّنَآ إِنِّی أَسْکَنْتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ الصَّلَوةَ فَاجْعَلْ
أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ [اي پروردگار ما! در واقع من برخی از فرزندانم را در درّهاي (و
سرزمینی) بدون زراعت، نزد خانه محترم تو، سکونت دادم. [اي پروردگار ما! (آنان را سکونت دادم) تا نماز را برپا دارند؛ پس
دلهاي گروهی از مردم را به سوي آنان گرایش ده؛ و آنان را از محصولات روزي ده، تا شاید آنان سپاسگزاري کنند. نکتهها و
اشارهها: 1. این آیه به هنگامی اشاره میکند که ابراهیم علیه السلام با هاجر ازدواج کرد و داراي فرزندي به نام اسماعیل شد و به
سرزمین مکه در آن هنگام خشک و «1» . فرمان خدا، هاجر و فرزند کوچکش را به سرزمین مکه آورد و در کنار کعبه گذاشت
بیآب و علف بود و آفتاب گرم آن مادر و کودك را ناراحت میساخت. هاجر در پی آب روان شد و کودکش پاي بر زمین
صفحه 27 از 115
« جرهم » سایید در این هنگام چشمهي زمزم پدیدار شد که قرنهاست آب از آن میجوشد. البته چیزي نگذشت که قبیلهي بیابانگرد
که از نزدیکی آن محل عبور میکردند، از ماجرا آگاه شدند و در آن سرزمین اقامت نمودند و کمکم تفسیر قرآن مهر جلد
یازدهم، ص: 87 شهر مکه شکل گرفت و دعاهاي ابراهیم علیه السلام تحقق یافت. 2. در آیهي 35 همین سوره، ابراهیم علیه السلام
یاد میکند؛ زیرا در آغاز ورود « سرزمین فاقد آب و گیاه » شهر) یاد میکند اما در این آیه از آن با عنوان ) « بَلَد » از مکه با عنوان
ابراهیم علیه السلام به مکه، آن جا سرزمینی خشک و سنگلاخی بود، اما در سفرهاي بعدي آن حضرت به مکه، با پیدایش چشمهي
در قرآن « بلد » و شاید هم این تعبیر به خاطر آن است که «1» ؛ زمزم و اقامت قبایل اطراف، آن جا تدریجاً به شهري تبدیل شده بود
3. محور سکونت خانوادهي ابراهیم علیه السلام در مکه، برپایی نماز بود؛ زیرا کعبه، قبلهي «2» . گاهی به معناي سرزمین میآید
عبادت بندگان صالح خدا در این سرزمین بود. 4. نماز در ادیان پیشین نیز بوده، هر چند شاید مقدار و کیفیت آن با نماز مسلمانان
. تفاوت داشته است. 5. محبوبیت و گرایش دلها به دست خداست و این مسئله با فداکاري در راه خدا و برپایی نماز ارتباط دارد. 6
سرزمین مکه در زمان ابراهیم علیه السلام نیز محترم بود و محدودیت و ممنوعیت داشت، یعنی حَرَم بود. 7. ابراهیم علیه السلام در
این آیه دو دعا در مورد فرزندانش میکند؛ یکی در مورد تأمین نیازهاي اقتصادي آنان و دیگري در مورد مسائل معنوي آنان که
خدا آنان را محبوب مردم قرار دهد. 8. در حدیثی از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمودند: ما اهل بیت رسول اللَّه صلی الله
علیه و آله باقیماندهي نسل ابراهیم علیه السلام هستیم که دلهاي مردم به سوي ما گرایش دارد (سپس آیهي فوق را تلاوت کردند).
در مهاجرت و سکونت، نمازمحور باشید. 2. تأمین نیازهاي اقتصادي، زمینهساز شکر خداست. 3. به فرزندان خویش دعا کنید. «3»
*** قرآن کریم در آیهي سی و هشتم سورهي ابراهیم از زبان ابراهیم علیه السلام به علم بیپایان الهی اشاره میکند و میفرماید:
38 . رَبَّنَآ إِنَّکَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِی وَمَا نُعْلِنُ وَمَا یَخْفَی عَلَی اللَّهِ مِن شَیْءٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَآءِ [اي پروردگار ما! در حقیقت تو آنچه را
پنهان میکنیم و آنچه را آشکار مینماییم، میدانی؛ و هیچ چیزي در زمین و در آسمان بر خدا مخفی نمیماند. نکتهها و اشارهها:
1. ابراهیم علیه السلام در آیهي قبل بیان کرد که به فرمان خدا، خانوادهاش را در سرزمین خشک و سوزان مکه گذاشته است و
اینک در این آیه به آگاهی خدا از همه چیز اشاره میکند؛ یعنی من همهي مصلحتها و اسرار این کار را نمیدانم، ولی آگاهی تو
کافی است که من با اطمینان به دستورات تو عمل نمایم و همسر و فرزندم را در این جا رها سازم. علم تو به نگرانی من و تنهایی و
نیازهاي این مادر و فرزند کافی است که مرا آرام سازد. 2. همهي جهان محضر خداست؛ چرا که او در همه جا حاضر و ناظر است
و پنهان و آشکار برایش یکسان است.ص: 89 آموزهها و پیامها: 1. نهان و آشکار، آسمان و زمین،
همه در محضر علم خداست. 2. به یاد علم بیکران الهی باشید و خود را تحت نظر او بدانید (و ادب حضورش را رعایت کنید).
*** قرآن کریم در آیهي سی و نهم سورهي ابراهیم به سپاسگزاري ابراهیم علیه السلام اشاره کرده، میفرماید: 39 . الْحَمْدُ لِلَّهِ
الَّذِي وَهَبَ لِی عَلَی الْکِبَرِ إِسْمعِیلَ وَإِسْحقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَآءِ ستایش مخصوص خدایی است که در پیري، اسماعیل و اسحاق را
ولی در ، « به من بخشید؛ قطعاً پروردگار من، شنونده دعاست. نکتهها و اشارهها: 1. ابراهیم علیه السلام تا کهنسالی فرزندي نداشت
هنگامی که- طبق عادت- نمیتوانست صاحب فرزند شود، دعایش مستجاب و داراي دو فرزند شد؛ همسرش هاجر، اسماعیل را و
همسر دیگرش ساره، اسحاق را به دنیا آورد. 2. فرزند هدیهاي الهی است، ولی این که انسان در کهنسالی داراي فرزند نیکو و
صالح شود، نعمتی دیگر است. 3. در هنگام سپاسگزاري، نعمتها را جداگانه برشمارید.ص: 90
آموزهها و پیامها: 1. در هنگام استجابت دعا، سپاسگزار خدا باشید. 2. خدا شنونده و مستجاب کنندهي دعاست. *** قرآن کریم
در آیهي چهلم این سوره به دعاي دیگر ابراهیم علیه السلام در مورد نماز اشاره کرده که میفرماید: 40 . رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَوةِ
وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَآءِ پروردگارا، من و برخی از فرزندانم را برپا کننده نماز قرار ده، و [اي پروردگار ما! دعاي (من) را بپذیر.
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه ابراهیم علیه السلام از خدا میخواهد که بر پا دارندهي نماز باشد؛ یعنی هم نماز را به جا آورد و
صفحه 28 از 115
هم در راه برپایی نماز تلاش کند. 2. ابراهیم علیه السلام براي فرزندانش نیز دعا میکند و بار دیگر به ما میآموزد که نسل آینده را
فراموش نکنیم و به آنان دعا کنیم. 3. یکی از دعاهاي ابراهیم علیه السلام آن است که خدا دعاهاي او را مستجاب فرماید. میدانیم
که خدا دعایی را میپذیرد که از قلبی پاك برخیزد، پس مفهوم این تقاضا به طور ضمنی آن است که خدایا توفیق بده تا قلب و
استفاده « ربّ » 4. در دعاهاي ابراهیم علیه السلام بارها از واژهي «1» . روح خود را پاك دارم تا دعایم مورد پذیرش تو قرار گیرد
5. در دعاي ابراهیم علیه السلام آمده «2» . شده است. این نشان دهندهي تأثیر این واژه در استجابت دعا و یا یکی از آداب دعاست
است که برخی از فرزندانم را برپا کنندهي نماز قرار ده و این نکته اشاره دارد که ممکن است برخی از فرزندان ابراهیم تفسیر قرآن
آموزهها و پیامها: 1. براي اقامهي نماز خود و فرزندانتان از خدا «1» . مهر جلد یازدهم، ص: 91 نمازگزار نشوند بلکه کافر شوند
امداد بجویید. 2. در هنگام دعا به خود و نسل آینده توجه کنید و دعا نمایید. *** قرآن کریم در آیهي چهل و یکم سورهي ابراهیم
آخرین دعاي ابراهیم علیه السلام را که طلب آمرزش جامع است بیان میکند و میفرماید: 41 . رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِولِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ
نکتهها و اشارهها: 1. در «! یَقُومُ الْحِسَ ابُ اي پروردگار ما، در روزي که حساب برپا میشود، من و پدر و مادرم و مؤمنان را بیامرز
این آیه ابراهیم علیه السلام براي پدر خویش طلب آمرزش میکند و با توجه به این که قرآن کریم مؤمنان را از استغفار براي
2. آیات 35 تا «3» . بتپرست عموي او بود « آزر » روشن میشود که پدر ابراهیم علیه السلام مشرك نبود و «2» ، مشرکان بازمیدارد
41 این سوره به هفت دعا و درخواست ابراهیم علیه السلام از خدا اشاره دارد که عبارتاند از: امنیّت، دوري از بتپرستی براي خود
و فرزندانش، توجه و تمایل مؤمنان نسبت به فرزندان او، بهرهمندي نسل او از ثمرات، توفیق برپایی نماز براي خود و فرزندانش،
قبول شدن دعاها، طلب آمرزش براي خود و پدر و مادرش و همهي مؤمنان.ص: 92 حکایت این
دعاها در قرآن به ما میآموزد که براي خود و دیگران دعا کنیم و این که چه بخواهیم و چگونه بخواهیم. آموزهها و پیامها: 1. در
دعاها به فکر رستاخیز باشید و طلب آمرزش کنید. 2. در دعا جامعنگر و به فکر خود، گذشتگان، نسل آینده و مؤمنان دیگر باشید.
***
ویژگی هاي رستاخیز
قرآن کریم در آیات چهل و دوم و چهل و سوم سورهي ابراهیم با یادآوري شدّت عذاب رستاخیز و مهلت دادن آگاهانه به
ستمکاران هشدار میدهد و میفرماید: 42 و 43 . وَلَا تَحْسَ بَنَّ اللَّهَ غفِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظلِمُونَ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصرُ*
مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُؤُسِهِمْ لَایَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَآءٌ و هرگز مپندار که خدا از آنچه ستمکاران انجام میدهند، غافل است؛
(کیفر) آنان را تنها براي روزي تأخیر میاندازد که چشمها در آن خیره میشود؛* در حالی که شتابان، سرهایشان را بلند کرده، [و]
چشمانشان بر هم نمیخورد؛ و (از وحشت) دلهایشان تهی است! نکتهها و اشارهها: 1. این آیه پاسخی است به کسانی که
میگویند: اگر خدا عادل است پس چرا ستمکاران را مجازات نمیکند و میپندارند که آنان را به حال خود واگذاشته و از آنان
غافل شده است؟ قرآن به آنان پاسخ میدهد که: خدا هرگز غافل نیست و اگر فوراً آنان را مجازات نمیکند، به خاطر آن است که
این جهان محل آزمایش و پرورشص: 93 انسانهاست و این هدف با مهلت دادن و آزادي اراده
تحقق مییابد، ولی در نهایت روزي به حساب ستمکاران رسیدگی خواهد شد. 2. در این دو آیه پنج صفت براي ستمکاران در
بلند کردن سرها، از حرکت افتادن پلک چشمها و ،«1» رستاخیز بیان شده است که عبارتاند از: خیره شدن چشمها، شتابان بودن
فرو ریختن قلبها (و فراموش کردن همهي فکرها). این ویژگیها تصویري بسیار گویا از صحنهي وحشتناك رستاخیز ارائه میکند؛
ستمگران متکبر که همیشه نگاههاي مغرورانه داشتند، آن روز چنان بیچاره و وحشتزده میشوند که حتی قدرت بستن چشمها را
ندارند. 3. این آیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را مخاطب ساخته، میفرماید: گمان نکنی که خدا از کار ستمکاران غافل است.
صفحه 29 از 115
در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله هرگز چنین تصوري نمیکند. این از قبیل رساندن پیام به طور غیر مستقیم به دیگران است؛
یعنی شخصی را مخاطب میسازند، در حالی که دیگران مقصود هستند. 4. یکی از سنتهاي الهی مهلت دادن کافی به ستمکاران
است؛ تا در میدان آزمایش درآیند و تمام توان خود را به کار برند و با آزادي اراده عمل نمایند و حجت بر همگان تمام شده،
بهانهاي براي کسی نماند. آموزهها و پیامها: 1. قانون خدا، مهلت دادن به ستمکاران است، تا گرفتار عذابی سخت شوند. 2. زود
قضاوت نکنید و خدا را غافل مپندارید. 3. روز قیامت براي ستمکاران بسیار وحشتناك است. *** تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم،
ص: 94 قرآن کریم در آیهي چهل و چهارم سورهي ابراهیم با تصویر حالات ستمکاران در رستاخیز و سرزنش آنان، به همهي مردم
هشدار میدهد و میفرماید: 44 . وَأَنذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذَابُ فَیَقُولُ الَّذِینَ ظَلَمُواْ رَبَّنَآ أَخِّرْنَآ إِلَی أَجَلٍ قَرِیبٍ نُّجِبْ دَعْوَتَکَ وَنَتَّبِعِ
الرُّسُلَ أَوَ لَمْ تَکُونُواْ أَقْسَمْتُم مِّن قَبْلُ مَا لَکُم مِّن زَوَالٍ و مردم را هشدار ده، به روزي که عذاب به سراغشان میآید، و کسانی که ستم
اي پروردگار ما! تا سرآمد نزدیک (عذاب) ما را به تأخیر انداز، تا دعوت تو را بپذیریم و از فرستادگان پیروي ] » : کردند میگویند
. و (لی پاسخ میشنوند که:) آیا پیش از [این سوگند یاد نکرده بودید که هیچ فنایی براي شما نیست؟! نکتهها و اشارهها: 1 «. کنیم
سخن گفته شده است. در مورد این روز مفسران قرآن سه دیدگاه دارند: « روزي که عذاب به سراغ مردم میآید » در این آیه از
الف) برخی آن را روز رستاخیز میدانند. ب) برخی دیگر آن را روز فرارسیدن مرگ میدانند که مقدمهي مجازاتهاي ستمکاران
است. ج) برخی مفسران نیز آن را روز فرود آمدن پارهاي از بلاها و مجازاتهاي دنیوي میدانند؛ همانند روز عذاب قوم لوط، عاد،
ثمود و نوح که با عذابهاي الهی نابود شدند. البته سیاق آیه و مطالب بعدي آن به ویژه درخواست تأخیر ستمگران، تفسیر سوم را
2. در آن هنگام که مجازاتهاي دردناك دنیوي شروع شد، درهاي توبهص: 95 «1» . تقویت میکند
به کلی بسته میشود و راه بازگشتی وجود ندارد. غالب گناهکاران در هنگام مشاهدهي این بلاها اظهار پشیمانی میکنند، ولی این
یک حالت ندامت اضطراري است که ارزشی ندارد و آنان باید قبل از شروع عذاب توبه کنند. 3. در آیات مختلف قرآن آمده
پذیرفته نمیشود؛ زیرا «2» و پس از نزول بلاها و نیز در رستاخیز «1» است که تقاضاي مهلت و بازگشت گناهکاران در هنگام مرگ
این تقاضاها واقعی و جدّي و بر اساس دگرگونی درونی و تصمیم بر تغییر مسیر زندگی نیست و تنها از روي ناچاري است، و حتی
«3» . در برخی آیات قرآن اشاره شده که اگر بار دیگر به آنان مهلت داده شود، باز هم همان برنامههاي قبلی را ادامه میدهند
آموزهها و پیامها: 1. از فرا رسیدن روز عذاب الهی بهراسید. 2. ستمکاران، روزي پشیمان میشوند، اما فرصتهاي از دست رفته
بازنمیگردد. 3. ستمگرانی که خود را جاویدان معرفی میکردند، فنا شدند. ***ص: 96 قرآن کریم
در آیهي چهل و پنجم سورهي ابراهیم بار دیگر ستمکاران را سرزنش میکند و میفرماید: 45 . وَسَ کَنتُمْ فِی مَسکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُواْ
أَنفُسَ هُمْ وَتَبَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَ رَبْنَا لَکُمُ الْأَمْثَالَ و در خانههاي کسانی که به خودشان ستم کردند، سکونت کردید، و براي
شما روشن گردید که با آنان چه کردیم؟ و براي شما مَثَلها زدیم. نکتهها و اشارهها: حالات پادشاهان و ستمگران قرن بیستم نیز
همانند گذشتگان است و گویا قرآن دربارهي همینها سخن میگوید. برخی حاکمان ظلم و جور در عصر ما در کاخهاي پادشاهان
و از آنچه بر سر گذشتگان «1» قبلی زندگی میکنند و از سرنوشت شوم آنان نیز باخبرند، ولی بازهم خود را جاویدان میخوانند
آمده درس عبرت نمیگیرند. آموزهها و پیامها: 1. مثالهاي قرآن براي عبرتآموزي است (پس پند بگیرید و ستم نکنید). 2. از
سرنوشت پیشینیان خود درس عبرت بگیرید. *** قرآن کریم در آیهي چهل و ششم سورهي ابراهیم به نیرنگهاي ستمکاران اشاره
کرده، میفرماید: 46 . وَقَدْ مَکَرُواْ مَکْرَهُمْ وَعِندَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ وَإِن کَانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُص: 97
و بیقین [با] فریبکاریشان فریب کاري کردند؛ و فریبکاریشان نزد خدا (آشکار) است؛ و اگر چه فریب شان (چنان باشد که) از آن
به معناي هر گونه نقشه و چارهاندیشی است که گاهی همراه با فساد است؛ از « مَکر » . کوهها از جا کنده شود! نکتهها و اشارهها: 1
گفته میشود و از این « مکر » این رو به نقشههاي شیطانی افراد نیز مکر گفته میشود. گاهی به نقشه و چارهاندیشی بدون فساد نیز
صفحه 30 از 115
اصل هر مکري و حیله پیش ماست هر چه برخاك است اصلش بر «1» . روست که واژهي مکر در مورد خدا هم به کار میرود
را دو گونه تفسیر نمودهاند: الف) خدا به همهي نقشههاي «. مکر ستمکاران نزد خداست » سماست (مولوي) 2. مفسران قرآن جملهي
تفسیر اول با ظاهر آیه تناسب بیشتري دارد و نیاز «3» . ب) کیفر مکر آنان نزد خدا ثابت است «2» . ستمکاران احاطهي کامل دارد
ندارد. 3. ستمگران مخالف اسلام از هر گونه توطئه و نیرنگی در برابر آن کوتاهی نکردند: تهدید، اذیّت، « کیفر » به تقدیر واژهي
توطئهي قتل پیامبر صلی الله علیه و آله، پخش شایعات، تهمت زدن و ...، ولی خدا همهي نقشههاي آنان را خنثی یا کماثر ساخت.
4. این آیه به نوعی به پیامبر صلی الله علیه و آله دلداري و تسلّی خاطر میدهد که از نیرنگ ستمکاران نهراسد. تفسیر قرآن مهر
جلد یازدهم، ص: 98 آموزهها و پیامها: 1. خدا نیرنگهاي ستمکاران را خنثی میسازد، هر چند مکر آنان کوه را از جا برکند. 2. با
خدا نیرنگبازي نکنید که ثمري ندارد. *** قرآن کریم در آیهي چهل و هفتم سورهي ابراهیم به تخلفناپذیر بودن وعدهي الهی
و قدرت او اشاره کرده، میفرماید: 47 . فَلَا تَحْسَ بَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامٍ پس هرگز مپندار که خدا از
وعدهاش با فرستادگانش، تخلّف میکند؛ چراکه خدا شکستناپذیري صاحب انتقام است. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه خطاب به
پیامبر صلی الله علیه و آله و موجب تسلّی خاطر اوست، اما نوعی هشدار و تهدید به ستمگران مخالف پیامبر صلی الله علیه و آله نیز
هست. 2. کسی تخلّف وعده میکند و ستمکاران را به حال خود رها میسازد که توانا نباشد و یا نخواهد آنان را کیفر دهد، در
حالی که خدا هم شکستناپذیر است و هم میخواهد ستمکاران را کیفر دهد، پس وعدهي خدا تخلّفناپذیر است؛ و اگر به
در اصل به « انتقام » . ستمگران مهلت میدهد، براي آن است که آنها را بیازماید تا حجّت بر آنان تمام شود و گرفتار آتش شوند. 3
معناي کیفر دادن است و کیفر خدا همراه با استحقاق و عدالت و نتیجهي اعمال خود انسان است. معناي فارسی انتقام (تلافی کردن
.ص: 99 آموزهها و پیامها: 1 «1» . همراه با کینهجویی و عدم گذشت) در این آیه مورد نظر نیست
وعدههاي الهی به فرستادگانش حتماً محقق میشود. 2. در مورد خدا قضاوتهاي نابه جا نکنید. *** قرآن کریم در آیهي چهل و
هشتم سورهي ابراهیم به تغییرات اساسی زمین و آسمان در رستاخیز اشاره میکند و میفرماید: 48 . یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ
وَالسَّموتُ وَبَرَزُواْ لِلَّهِ الْوحِ دِ الْقَهَّارِ در روزي که زمین به غیر این زمین، و آسمانها (به آسمانهاي دیگري) تبدیل میشوند، و
که ،« تبدیل زمین و آسمان به زمین و آسمان دیگر » (مردم) در برابر خداي یگانه چیره، ظاهر شوند. نکتهها و اشارهها: 1. در مورد
در این آیه به آن اشاره شده است، مفسران قرآن چند دیدگاه دارند: برخی برآناند که منظور تبدیل ذات است؛ یعنی به کلی این
زمین نابود و زمین دیگري آفریده میشود و قیامت برپا میگردد. برخی برآناند که مقصود تبدّل صفات زمین و آسمان است؛ یعنی
پس از ویرانی این زمین و آسمان در آستانهي قیامت، زمین و آسمانی نو و تکامل یافتهتر برپا میشوند. اما از ظاهر برخی دیگر از
آیات قرآن استفاده میشود که خورشید، خاموش و آسمانها شکافته و زلزلههاي سخت هویدا میشود و نظام کنونی جهان درهم
بلکه مردم به زمینی تازه و عالیتر گام مینهند. البته درك کامل آن جهانِ تازه براي «1» میریزد، اما جهان به کلی نابود نمیشود
ما مشکل است؛ همچون کودکی کهص: 100 بخواهد از درون شکم مادر همه چیز جهان بیرون را
انسانها در برابر خدا در رستاخیز را چند گونه تفسیر نمودهاند: الف) بیرون آمدن انسانها از « بُروز » ، 2. مفسران «1» . درك کند
قبرها در قیامت. ب) ظهور تمام وجود انسان با تمام محتواي درونی و بیرونیاش در صحنهي رستاخیز؛ یعنی در آن جا انسان ظاهر و
بودن خدا، به معناي تسلّط و سیطرهي او بر « قهّار » .3 «2» . باطن ندارد و همه چیز انسان (حتی در دید علم محدود او) آشکار میشود
همه چیز است. آموزهها و پیامها: 1. در رستاخیز نظام نوین جهانی برقرار میشود. 2. در رستاخیز، همگان، با تمام وجود، در پیشگاه
الهی ظاهر میشوید (براي آن روز آماده شوید). *** قرآن کریم در آیات چهل و نهم و پنجاهم سورهي ابراهیم حالات و
عذابهاي خلافکاران را به تصویر میکشد و میفرماید: 49 و 50 . وَ تَرَي الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُّقَرَّنِینَ فِی الْأَصْ فَادِ* سَرَابِیلُهُم مِّن قَطِرَانٍ
وَتَغْشَ ی وُجُوهَهُمُ النَّارُ و در آن روز، خلافکاران را میبینی در حالی که نزدیک به همدیگر در زنجیرها (بسته شده) اند؛*
صفحه 31 از 115
پیراهنهایشان از مِس گداخته است؛ و صورتهایشان را آتش میپوشاند!ص: 101 نکتهها و
در اصل به معناي غُل و زنجیر است و برخی گفتهاند، در خصوص آن غل و زنجیري به کار میرود که دست و « اصفاد » . اشارهها: 1
تا آنان را شکنجه و «2» چوب بزرگ) معنا کردهاند که به پاي زندانیان میبستند ) « کُنده » و برخی آن را «1» . گردن را به هم میبندد
است، ولی در این آیه، یا مقصود آن است که مجرمان را « نزدیک شدن » در اصل به معناي « مَقَرّنین » . از فرارشان جلوگیري کنند. 2
در قیامت با غل و زنجیري طولانی به هم میبندند، که این تجسّمی از پیوند نزدیک عملی و فکري گناهکاران در دنیاست. و یا
منظور آن است که مجرمان را به وسیلهي زنجیرها به شیاطین نزدیک میکنند و پیوند باطنی آنها در دنیا، به صورت همزنجیر شدن
آنان آشکار میشود. و یا نزدیک شدن دست و گردن آنها به وسیلهي زنجیرها مورد نظر است. البته مانعی ندارد که هر سه تفسیر
به معناي مادهاي سیاهرنگ و بدبو و قابل « قَطْران » .3 «3» . در مورد این آیه درست باشد، اما ظهور آیه در همان معناي اول است
و مقصود آن است که لباس دوزخیان، زشت، بدبو و قابل سوختن است و این بدترین لباسهاست. تفسیر قرآن مهر «4» اشتعال است
جلد یازدهم، ص: 102 در حقیقت، این لباس، تجسّم لباس گناه است که دوزخیان در این جهان بر خود میپوشند و با بوي تعفن
گناه جامعه را آلوده میکنند و به آتش میکشند و خودشان را روسیاه میسازند. آموزهها و پیامها: 1. مجرمان را در رستاخیز در
2. بدترین عذابهایی که تصور میکنید، در انتظار مجرمان است. 3. خلافکاري نکنید که «1» . منظر دیگران مجازات میکنند
فرجامی سخت و عذابآلود دارد. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و یکم سورهي ابراهیم به عمومیت قانون جزاي الهی و تجسّم
اعمال اشاره میکند و میفرماید: 51 . لِیَجْزِيَ اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ مَّا کَسَ بَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ تا خدا به هر کس آنچه را کسب کرده
خدا پاداش اعمال هر » : جزا دهد، که خدا حسابرسی سریع است. نکتهها و اشارهها: 1. جالب آن است که در این آیه نمیفرماید
یعنی جزاي آنها، اعمال مجسّم ؛«. آنچه را انجام دادهاند به عنوان پاداش به آنها خواهد داد » : بلکه میفرماید «. کس را به او میدهد
شدهي خودشان است. 2. از آن جا که اعمال انسان با تغییر چهره به سراغ او میآیند، در واقع، حسابش همراه خودش است و
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: «2» . حسابرسی از این سریعتر نخواهد بود و اصولًا خدا براي حسابرسی نیاز به زمان ندارد
103 آموزهها و پیامها: 1. خدا سریعاً به هر کس جزاي خودش را میدهد. 2. پاداش و کیفر الهی، در حقیقت، تجسّم عمل خود
انسانهاست. 3. به دستآوردِ خودتان توجه کنید، که براساس آن جزا داده میشوید. *** خداي متعال در آیهي پنجاه و دوم
سورهي ابراهیم با اشاره به نقشهاي متنوع قرآن، میفرماید: 52 . هذَا بَلغٌ لِلنَّاسِ وَلِیُنذَرُواْ بِهِ وَلِیَعْلَمُواْ أَنَّمَا هُوَ إِلهٌ وحِدٌ وَلِیَذَّکَّرَ أُولُواْ
الْأَلْبَابِ این (قرآن)، رساندن (پیام) براي مردم است (تا نصیحت شوند)؛ و تا بوسیله آن هشدار داده شوند، و تا بدانند که او معبود
یگانه است؛ و تا خردمندان یادآور شوند. نکتهها و اشارهها: 1. سورهي ابراهیم با بیان هدف نزول قرآن آغاز شد و با تکمیل همین
مطلب پایان یافت. در آغاز، هدف نزول قرآن را خارج ساختن مردم از تاریکیهاي جهل و شرك به سوي نور علم و توحید بیان
کرد؛ و اینک، در پایان این سوره نقش قرآن را در زمینهي هشدار به مردم و دعوت به توحید و بیدارگري خردمندان بیان کرده
است. 2. این آیه بر اهمیت نقش قرآن تأکید کرده است، همان طور که در احادیث اهلبیت علیهم السلام نیز حکایت شده که قرآن
بهار دلها و معدن علوم است و باید در آن درمان همهي بیماريهاي فکري، اخلاقی، اجتماعی وص:
آري؛ قرآن قانون اساسی مشترك همهي مسلمانان است و باید همیشه موضوع «1» . 104 سیاسی مسلمانان را جست و جو کرد
مطالعه، تبلیغ و عمل آنان باشد. 3. در این آیه بار دیگر بر مسئلهي توحید تأکید شده است که اصلیترین و ریشهدارترین اصل اسلام
است و همهي تعلیمات اسلامی به آن منتهی میشود. توحید نقطهي آغاز همهي برنامهها و نقطهي پایان آنهاست. 4. در این آیه
اشاره شده که بین قرآن و خردورزي رابطهاي تنگاتنگ وجود دارد؛ یعنی خردمندان به وسیلهي قرآن متذکر و بیدار میشوند، اما
اگر کسی اهل خرد نباشد و عقل خود را به کار نیندازد، نمیتواند از نور قرآن استفاده کند. آموزهها و پیامها: 1. قرآن کتاب تبلیغ،
تفسیر قرآن *** «2» . کتاب توحید، کتاب هشدار و بیدارگر خردمندان است. 2. خردورزي کنید تا از تذکرات قرآن بهتر بهره ببرید
صفحه 32 از 115
مهر جلد یازدهم، ص: 105
بخش